• کل عبارت است از مجموعه ای از عناصر کیفیتا همانند و یا عناصر کیفیتا متفاوت که سیستم واحد پیوندمند و منسجمی را بوجود می آورد، سیستمی که اجزای منفرد آن بلحاظ مورفولوژی و فونکسیون وابسته به یکدیگرند.
• (مورفولوژی یعنی فرمشناسی بلخاظ سیر توسعه و خودویژگی ها. مترجم)
• بنابرین مفهوم «کل»، یک مفهوم مناسبتی است که تنها در رابطه با قرینه خویش، یعنی جزء، معنا پیدا می کند.
• کل اگرچه از اجزاء تشکیل می یابد، ولی نمی توان شیوه های رفتار آن را ناشی از جمع ریاضی اجزای آن دانست.
• کل در مقابل اجزای خود، قانونمندی های کیفیتا مستقلی از خود نشان می دهد.
• مثلا طبقات اجتماعی از افراد تشکیل می یابند، ولی رفتار هر طبقه ـ بمثابه کل ـ را نمی توان در رفتار افراد آن خلاصه کرد.
• بنابرین، کل «بیشتر» از جمع ریاضی اجزای متشکله خویش است.
• این به اصطلاح «بیشتر»، از تأثیر متقابل اجزاء کل ناشی می شود، که در مقایسه با توانائی اجزای منفرد از کیفیت برتری برخوردار است.
• شاید بهتر باشد که بگوییم:
• این به اصطلاح «بیشتر»، از دیالک تیک جزء و کل ناشی می شود. مترجم
• تشکیل کلیت ها هم در کردوکار مادی و هم در کردوکار فکری، نقش مهمی بازی می کند.
• بکمک روش های ترکیب می توان از تجزیه کلیت های موجود، عناصر مجزائی بدست آورد و با بهم پیوستن مجدد آنها (به ترتیبی دیگر) می توان سیستم های بی سابقه ای را تشکیل داد که ببرکت خصلت کلی شان چیز کیفیتا نوینی باشند.
• مراجعه کنید به کلیت، جزء و کل
پایان
ادامه دارد
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر