۱۳۹۱ فروردین ۱, سه‌شنبه

مکثی و بحثی روی کلمات قصار این و آن (19)

سرچشمه:
گروه فیسبوک موسوم به
«رهائی زنان ـ نیمه دیگر از منظری دیگر»


احمد غلاميان لنگرودی
این یک اصل است که انگلس در کتاب «منشاء خانواده، منشاء مالکیت خصوصی و منشاء دولت» به آن اشاره می کند:
روابط اجتماعی هر جامعه از مناسبات حاکم بر آن جامعه تاثیر می پذیرد.
روابط اجتماعی در هر دوره تاریخی معین، محصول سیستم تولیدی آن جامعه است.
بنابرین، رژیم جمهوری اسلامی نمی تواند قوانین برده داری را به مدتی طولانی با اتکاء بر زور حلقه آویز مردم کند!

گاف سنگزاد
• با سلام بر احمد عزیز!
• من متأسفانه هنوز این اثر کلاسیک مارکسیسم را نخوانده ام.
• آنچه انگلس قصد توضیح آن را دارد، به تز «درک ماتریالیستی تاریخ» معروف شده است.

• این تز در تارنمای دایرة المعارف روشنگری به تفصیل تشریح شده است.

• این تز یکی از کشفیات عظیم مارکس بوده که خود انگلس ارزش غول آسائی برای آن قائل می شود.

• حریفی این کشف مارکس را با کشف آتش همتراز تلقی می کند.

• ما این نقل قول احمد عزیز را حکم به حکم مورد بررسی قرار می دهیم:

حکم اول
روابط اجتماعی هر جامعه از مناسبات حاکم بر آن جامعه تاثیر می پذیرد.


• کشف مارکس هم بسان هر تئوری تازه ای احتیاج به توضیح و تفهیم داشته است.
• این از اولین تلاش های کلاسیک های مارکسیسم در این جهت بوده
است.
• فرمولبندی ها هنوز سوهان نخورده اند و از استحکام درخور برخوردار نیستند.
• این هم امری طبیعی است.

• اما انگلس قصد توضیح چه چیزی را دارد؟


• به مفاهیم گرهی انگلس در این حکم نظر باندازیم:

• «روابط و یا مناسبات اجتماعی»، «هر جامعه»، «مناسبات و یا دقیقتر، مناسبات تولیدی حاکم»

1
مفهوم «روابط و یا مناسبات اجتماعی»

• منظور از مفهوم «روابط و یا مناسبات اجتماعی»، کلیه مناسباتی است که میان افراد هر جامعه ـ تأکید باید کرد، هر جامعه ـ برقرار می شود:
• مناسبات خانوادگی، جنسیتی، نژادی، مذهبی، اخلاقی، تولیدی، قضائی، حقوقی، اقتصادی، دولتی، سیاسی، فرهنگی، هنری و الی آخر.

1
مفهوم «هر جامعه»

• پافشاری کلاسیک های مارکسیسم بر واژه «هر» حاکی از چیست؟

• چرا انگلس نمی گوید:

• «جامعه سرمایه داری و یا فئودالی» و می گوید:
• «هر جامعه»؟

• در کلمه «هر» تأکید فرزانگان پرولتاریا بر این حقیقت امر است که این قانون اعتبار و شمول اجتماعی عام دارد:
• هیچ جامعه ای، هیچ فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی نمی تواند از آن مستثنی باشد.

• محتوای غول آسای این کشف مارکس نیز در این است:
• او قانون عامی را کشف می کند که به قول لنین، معیار معیارها برای درک تاریخ بطور کلی و برای تمیز روشن حقیقت از باطل بکار می رود.
• در پرتو این کشف غول آسا ست که جامعه بشری و روندهای مختص آن، بسان روندهای فیزیکی، شیمیائی، بیولوژیکی و غیره (بسان روندهای مورد نظر علوم طبیعی و علوم منفرد دیگر از قبیل جامعه شناسی، روانشناسی و غیره) توضیح داده می شوند.
• در پرتو این کشف غول آسا ست که جامعه بشری ـ هر جامعه بشری ـ قابل شناخت و نتیجتا قابل تحول آگاهانه می گردد.

• فلاسفه بورژوائی که قصد طفره رفتن از تز «درک ماتریالیستی تاریخ» داشته اند، می بایستی سر به صخره بکوبند، بلکه راهی برای توضیح چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم های اجتماعی از خرد و کلان بیابند وبه چه چاله ها و چاه ها که نیافتاده اند و بنی بشر را به دنبال خویش نبرده اند.

3
مفهوم «مناسبات ویا دقیقتر، مناسبات تولیدی»
روابط اجتماعی هر جامعه از مناسبات حاکم بر آن جامعه تاثیر می پذیرد.

• ترجمه تق و لقی است و مترجم احتمالا به کنه مسئله واقف نبوده است.
• ولی بی اعتنا بدان باید توضیح داده شود:

• انگلس در این حکم، همه مناسبات اجتماعی فوق الذکر را، یعنی «مناسبات خانوادگی، جنسیتی، نژادی، مذهبی، اخلاقی، تولیدی، قضائی، حقوقی، اقتصادی، دولتی، سیاسی، فرهنگی، هنری و الی آخر» را در مد نظر قرار می دهد و بر نقش تعیین کننده مناسبات تولیدی حاکم تأکید می ورزد.

• به عبارت دقیقتر، مناسبات تولیدی حاکم را تعیین کننده مناسبات اجتماعی دیگر قلمداد می کند.


• بنظر انگلس و مارکس، این مناسبات تولیدی حاکم در هر جامعه است که دیگر مناسبات اجتماعی را، یعنی «مناسبات خانوادگی، جنسیتی، نژادی، مذهبی، اخلاقی، تولیدی غیرمسلط، قضائی، حقوقی، اقتصادی، دولتی، سیاسی، فرهنگی، هنری و الی آخر» را تحت تأثیر تعیین کنده خویش دارد، یعنی مهر خود را بر پیشانی تک تک آنها می کوبد.


3
مفهوم «مناسبات ویا دقیقتر، مناسبات تولیدی حاکم»

• چرا انگلس بسان مارکس بر مفهوم «حاکم» تأکید می ورزد؟
• چرا مناسبات تولیدی حاکم و مسلط؟

• تیزبینی موشکافانه علمای پرولتاریا همین جا نیز نمایان می گردد:
• در هر جامعه در جوار مناسبات تولیدی حاکم و مسلط، مثلا در جوار مناسبات تولیدی سرمایه داری، مناسبات تولیدی غیرمسلط، یعنی بقایای مناسبات تولیدی ماقبل جانسختی می ورزند و به حیات خود ادامه می دهند.

• مائو پس از قبضه قدرت سیاسی از سوی حزب کمونیست چین، در تحلیل فاکتمند و اوبژکتیف خویش از جامعه چین، اعلام می دارد که در چین حتی بقایای مناسبات تولیدی برده داری همچنان و هنوز ادامه حیات می دهند.


• منظور انگلس از مفهوم «حاکم» این است که مناسبات اجتماعی را نه هر مناسبات تولیدی مفروض، نه هر مناسبات تولیدی غیرمسلط، بلکه مناسبات تولیدی حاکم و مسلط و غالب تحت تأثیر قرار می دهد.

• مثال:

• با گذار جامعه از فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی به سرمایه داری، توفان و تندبادی در همه عرصه های اجتماعی در می گیرد
• ما چنین تندباد و توفانی را حتی با انقلاب بورژوائی نیم بند «سفید» در جامعه ایران شاهد بوده ایم.

• اگر شولوخوفی داشتیم، می توانست به تصویر هنرمندانه این تندباد و توفان دست زند.

• در کلیدر محمود دولت آبادی تلاش هائی در این زمینه صورت گرفته است.

• آنچه روحانیت و اریستوکراسی فئودالی بطور کلی را به وحشت افکنده بود، نه مینی ژوپ و هنجارها و ارزش های اسلامی، بلکه همین توفان و تندباد در همه عرصه های مربوط به مناسبات تولیدی و اجتماعی بود.


• تحول مناسبات تولیدی حاکم، بسان زلزله ای نیرومند تمامت جامعه را از ریشه به لرزش می افکند و چه بسا از روبنای ایدئولوژیکی جامعه ویرانه ای به جا می گذارد.


• در انقلاب کبیر فرانسه شاهد همین تحول در زیربنا (مناسبات تولیدی حاکم) و زیر و زبر شدن جامعه بطور کلی بوده ایم.

• انقلابی با رادیکالیته غیرقابل قیاس!


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر