۱۳۹۰ اسفند ۲۳, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (143)

روز زن، جلوه ای از مبارزه زنان برای رهائی!
اشرف دهقانی
سرچشمه:
روشنگری
http://www.roshangari.net


1
حسن

• این مقاله اشرف از ارزش علمی و تجربی چندانی برخوردار نیست.

• مثال:
• «پاسخ جمعبندی و خلاصه شده به سؤالات فوق اين است که در شرايط دامنگير شدن شديد نظام سرمايه داری در بحران... کارخانه ها و مراکز توليد يکی پس از ديگری بسته شده و در نتيجه نياز به نيروی کار و نياز به فعاليت های اجتماعی به طور چشمگيری کاهش يافته است.»

الف

• توضیح ستم بر زنان در پرتو پیامدهائی از بحران سرمایه داری (کاهش تقاضای نیروی کار) عملا نسبیتی را وارد مسئله زنان می سازد (رلاتیویزه می کند) و بدان خصلت مقطعی ـ برهه ای می بخشد و عملا توضیح رادیکال و ریشه ای مسئله را محال می سازد.

ب

• ظاهرا انسان ها هر چه در حرف، رادیکالتر و افراطی تر باشند، در تئوری، سطحی تر و عوامواره تر می گردند!

طنز زندگی همین است، شاید:
من دوستی دارم که خیلی رادیکال است.
این اما مانع آن نمی شود که عملا به هر اوپورتونیسمی تن در دهد.

ت


• بنا بر منطق اشرف، در دوره شکوفائی سرمایه داری، مسئله زن بطور اوتوماتیک حل می شود و در دوره بحران تشدید.
• یعنی اگر نیروی کار زن، مشتری داشته باشد، ستم بر زن پایان می یابد.
• اگر این حقیقت عامی باشد، باید در مورد جنس مرد هم مصداق داشته باشد و محدود به جنس زن نباشد.

پ

• ساده کردن مسائل، حل آنها را نه امکان پذیر، بلکه غیرممکن می سازد.
• اگر خواننده ای پیدا می شد، تحلیل دیالک تیکی این مقاله ضرورت پیدا می کرد.

2
فؤاد
• خانم اشرف دهقانى
• زنان زحمتکش٬ پرستار٬ کارمند و آزاديخواه در سال ١٣٥٧ در مبارزه رو در رو با ارتجاع حاکم٬ يعنى اتحاد ملى ـ مذهبيون با روحانيت٬ در خيابان هاى تهران به کمک شما نياز داشتند٬ اما چون شما آن روزها معتقد بوديد که خمينى شخص مترقى و ضد امپرياليستی است از همراهى و دفاع از زنان دلير خوددارى کرديد۰
• همان رفتارى که با شوراهاى کارگران٬ زحمتکشان و کشاورزان ترکمن صحرا داشتيد۰
• چپ فرصت کافى براى همبستگى با مردم و از آن طريق تصرف قدرت سياسى داشت۰
• اما افسوس که رهبران ترسو فرار به خارج از کشور را بر قرار ترجيح دادند.

3
حسن آقا
• با سلام بر حضرت فؤاد
• اینجا متد بررسی شما نمایان می گردد:
• حمله به شخص اشرف دهقانی، پرونده سازی و تخریب اعتبار شخصی او، نسبت دادن ترسوئی به ایشان، صفتی که با هزار من سریش هم نمی توان به چنین شخصی چسباند، گیرم که ترس به همان اندازه غریزی و طبیعی است که بی باکی!

• تحلیل شما بنظر من غیرعلمی، مصلحتی و جعلی است:
• «خانم اشرف دهقانى٬ زنان زحمتکش٬ پرستار٬ کارمند و آزاديخواه در سال ١٣٥٧ در مبارزه رو در رو با ارتجاع حاکم٬ يعنى اتحاد ملى ـ مذهبيون با روحانيت٬ در خيابان هاى تهران به کمک شما نياز داشتند»

الف

• زنان مورد نظر شما نه در طلب حکومت کارگری، بلکه برای حفظ دستاوردهای مربوط به حقوق زنان که عمدتا حاصل از انقلاب سفید بود، به خیابان آمده بودند و کمترین نیازی به قهرمانان مسلح نداشتند، شاید آنها اصلا اشرف دهقانی را نمی شناختند و فقط اشرف پهلوی را می شناختند.

ب
• شما ظاهرا آوانتوریسم فدائی را هم نمی شناسید:
• آوانتوریسم فدائی کاری به کار توده ندارد و مثل شما دیالک تیک قهرمان و توده را کله پا و وارونه می کند:
• در قاموس حضرات، قهرمانان، سازنده جامعه و تاریخ جا زده می شوند و نه توده ها!

ت


• وقتی توده ها ـ یعنی سازندگان حقیقی تاریخ ـ در میدان اند، برای قهر«مانان» آوانتوریستی، محلی از اعراب نیست:
• آنها در پی خودنمائی اند و چه بهتر از این که پاسبانی را سر چهار راه ترور کنند و نام فدائی را عربده بکشند.

پ

• فدائیان کذائی هنوز هم حرف دهن شان را نمی فهمند، چه برسد به آن دوره.
• از این رو در گردهمائی های هواداران خود نیز بالاجبار ظهور می کردند و پس از شنیدن شعار «فدائی فدائی تو افتخار مائی!» بدون کلامی فرار را بر قرار ترجیح می دادند.

ث

• اشرف چه برای گفتن می دانست تا انقلاب کارگری مورد نظر شما را به راه اندازد:
• شما سایت اشرف را هم نگاه نکرده اید.
• رهنمودهای اشرف برای بسیج کودکان کودکستان خوبند، مثل قصه های حضرت بهرنگ.
• این جور چیزها کودکان را مسموم می کنند و بزرگان خردمند را به خنده وامی دارند.

ج


• ایراد اشرف ها نه ترس و یا بی باکی، بلکه بسان خود شما بی خبری است:
• بی خبری از تئوری رهائی و متد دیالک تیکی آن.

لطفا عوامفریبی نکنید!
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر