۱۳۹۰ اسفند ۱۷, چهارشنبه

دیالک تیک جزء و کل (2)

کل
پروفسور کامیلا وارنکه
برگردان شین میم شین

• کل عبارت است از مجموعه ای از عناصر کیفیتا همانند و یا عناصر کیفیتا متفاوت که سیستم واحد پیوندمند و منسجمی را بوجود می آورد، سیستمی که اجزای منفرد آن بلحاظ مورفولوژی و فونکسیون وابسته به یکدیگرند.

• (مورفولوژی یعنی فرمشناسی بلخاظ سیر توسعه و خودویژگی ها. مترجم)

• بنابرین مفهوم «کل»، یک مفهوم مناسبتی است که تنها در رابطه با قرینه خویش، یعنی جزء، معنا پیدا می کند.

• کل اگرچه از اجزاء تشکیل می یابد، ولی نمی توان شیوه های رفتار آن را ناشی از جمع ریاضی اجزای آن دانست.

• کل در مقابل اجزای خود، قانونمندی های کیفیتا مستقلی از خود نشان می دهد.

• مثلا طبقات اجتماعی از افراد تشکیل می یابند، ولی رفتار هر طبقه ـ بمثابه کل ـ را نمی توان در رفتار افراد آن خلاصه کرد.

• بنابرین، کل «بیشتر» از جمع ریاضی اجزای متشکله خویش است.

• این به اصطلاح «بیشتر»، از تأثیر متقابل اجزاء کل ناشی می شود، که در مقایسه با توانائی اجزای منفرد از کیفیت برتری برخوردار است.

• شاید بهتر باشد که بگوییم:
• این به اصطلاح «بیشتر»، از دیالک تیک جزء و کل ناشی می شود. مترجم

• تشکیل کلیت ها هم در کردوکار مادی و هم در کردوکار فکری، نقش مهمی بازی می کند.

• بکمک روش های ترکیب می توان از تجزیه کلیت های موجود، عناصر مجزائی بدست آورد و با بهم پیوستن مجدد آنها (به ترتیبی دیگر) می توان سیستم های بی سابقه ای را تشکیل داد که ببرکت خصلت کلی شان چیز کیفیتا نوینی باشند.

• مراجعه کنید به کلیت، جزء و کل
پایان
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر