اباذر غلامی (1333 ـ 1390)
شاعر و ترانه سرای توده ها
از روستای خمیران بندر انزلی
افسر سرخ
آثار:
رنج و برنج
سل کوله توسه دار
سرخ شد خاک ز خون تن ما
برای بهزاد
• گفته بودیم که ما را نگذارید به آتش بکشند!شاعر و ترانه سرای توده ها
از روستای خمیران بندر انزلی
افسر سرخ
آثار:
رنج و برنج
سل کوله توسه دار
سرخ شد خاک ز خون تن ما
برای بهزاد
• بعد ما نوبت تسخیر شما ست!
• گفته بودیم که آزادی را نگدارید به مسلخ ببرند!
• گفته بودیم که این دشنه هزاران سال است، دل ما را سفته است!
• ما پی صلح و رهایی گشتیم
• و شما از ته دل خندیدید
• و ز شما هیچ کسی هیچ نگفت.
• بند یاران شما پای مان را به تتاول فرسود
• از شماهیچ کسی هیچ نگفت.
• سرخ شد خاک ز خون تن ما
• از شما هیچ کسی هیچ نگفت.
• و کنون تا شما در بند اید
• چشم های دل ما بارانی است
• کاش می دانستید که شما را
• ما دوست می داشته ایم!
• و شما مارا به عبت
• خصم پنداشته اید!
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر