۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (27)

تکه ای از نمایشنامه ی آدم خوب سوچوان
ناتاشا محرم زاده
سرچشمه: ابرمانتو پوش
http://naatashamoharramzadeh

ناتاشا

• چرا خدایان در آسمان ها اعتراف نمی کنند که دنیای نیکی را به نیکان مدیون اند؟ ....
• می خواهم با کسی همگام شوم که دوستش دارم
• نمی خواهم حساب سود و زیانش را کنم.
• نمی خواهم به خوب و بدش بیندیشم.
• نمی خواهم بدانم، او هم مرا دوست دارد یا نه
• تنها می خواهم با کسی همراه شوم که دوستش دارم.


• این تکه از زبان شن ته زن خوب سوچوآن در زمانی گفته می شود که می داند که معشوقش سون چشم به پول او و قصد فریب او را دارد.
• با اینهمه با دیدن او دل از دست می دهد و همراهش می رود.

میم

• پس از خواندن این کتاب مدت های مدیدی سؤالی ـ بسان جنی ـ در کله ام رژه می رفت، خود را به در و دیوار کله می کوبید و پاسخ می طلبید:
• چرا تنها انسان نیک زمین که بی چشمداشتی میزبان خدایان می شود، زنی است، آنهم زنی روسبی است؟

• اگر پاسخی داشتید، همین جا بنویسید.

• تا من هم بگویم که چه فکر می کنم.

• اما در باره منطق این پاساژ قصه که شما نقل کرده اید:
• دوست داشتن یکطرفه.

• و نه فقط این.
• بلکه ریختن این اندیشه در قالب عمل:
• رفتن با کسی که دوستت نمی دارد و تو را آلت دستی برای چپاول ثروت تو قرار می دهد.
• تو را تا حد اوبژکتی تنزل می دهد، تا حد وسیله ای، تا درجه نردبامی.

• برای آدم های رمانتیک شاید چنین چیزهائی زیبا باشند.


• زندگی اما قوانین خارائین خاص خود را دارد و هرگز نباید از آن قوانین تخطی کرد.

• قانون داد و ستد یکی از بنیادی ترین قوانین هستی بطور کلی است:
• حتی ذره ای، اتمی حاضر نمی شود، به ازای دادش، ستدی نستاند.

• بدون دیالکتیک داد و ستد، که دیالک تیک جذب و دفع یکی از جلوه های
بیشمار آن است، هستی فرو می پاشد.

• زیر پا نهادن قوانین آهنین عینی هستی نه هنر، بلکه بلاهت است.

• شما چه فکر می کنید؟

پایان

ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر