سرچشمه: سرود کوهستان
http://avayekohsar.blogfa.com
سعدی
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد، تا شب یلدا نرود
سیاوش کسرائی
http://avayekohsar.blogfa.com
سعدی
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد، تا شب یلدا نرود
سیاوش کسرائی
• گرد آمدیم:
• شبچره ای بود و آتشی،
• گفت و شنود و قصه و نقلی ز سیر و گشت ...
• وقتی که برشکفت گل هندوانه، سرخ
• در اوج سرگذشت
• یلدا، شب بلند، شب بی ستارگی
• لختی به تن طپید و به هم رفت و درشکست
• با خانه می شدیم که گرد سپیده دم
• بر بام می نشست.
• چند این شب و خاموشی، وقت است که برخیزم
• وین آتش خندان را با صبح برانگیزم
• گر سوختنم باید، افروختنم باید
• ای عشق بزن در من، کز شعله نپرهیزم
• صد دشت شقایق چشم، در خون دلم دارد
• تا خود به کجا آخر، با خاک در آمیزم
• چون کوه نشستم من، با تاب و تب پنهان
• صد زلزله برخیزد، آنگاه که برخیزم
• برخیزم و بگشایم، بند از دل پر آتش
• و این سیل گدازان را از سینه فرو ریزم
• چون گریه گلو گیرد، از ابر فرو بارم
• چون خشم رخ افزود، در صاعقه آویزم
• ای سایه، سحرخیزان دلواپس خورشیدند
• زندان شب یلدا بگشایم و بگریزم
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر