۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه

فرم و محتوا

درخت برگ بو (درخت غار)
قصه های آقای کوینر
برتولت برشت
برگردان میم حجری

• آقای کاف، پس از تماشای تابلوی نقاشی ئی که در آن به چیزهائی فرم خودسرانه ای داده شده بود، گفت:
• «برخی از هنرمندان به هنگام تماشای جهان، به همان روز می افتند که خیلی از فلاسفه.


• آنها چندان به فرم پربها می دهند که محتوا محو می شود.

• من روزی نزد باغبانی کار می کردم.
• باغبان قیچی باغبانی ئی به دستم داد تا به درخت برگ بو فرم باب میل مشتری بدهم.
• درخت در گلدانی قرار داشت و قرار بود برای جشنی مهیا شود.
• مشتری خواسته بود که درخت فرم کره داشته باشد.


درخت برگ بو (درخت غار)

• قیچی کردن ساقه های درخت کاری نداشت، مسئله اصلی فرم کره دادن بدان بود.
• گاهی از این طرف درخت بیش از حد قیچی می کردم و گه از آن طرفش.
• تا اینکه سرانجام چیزی شبیه کره از کار در آمد.
• عیبش فقط این بود که کره ی بسیار کوچکی شده بود.


• باغبان نگاه کرد و حیرت زده گفت:
• «دستت درد نکند! • کره ات رد خور ندارد، اما درخت برگ بو کجاست!؟»


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر