۱۳۹۳ تیر ۵, پنجشنبه

سیری در جهان بینی جلال آل احمد (4)


تحلیلی از شین میم شین

غرب یعنی
ممالکی که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را به صورت پیچیده تری در آورند و همچون کالائی به بازار عرضه کنند.

·        غرب در قاموس جلال آل احمد، به همه کشورهای صنعتی اطلاق می شود که شیوه تولید سنتی عهد عتیق را با علم و فن و تکنولوژی مدرن جایگزین ساخته اند.
·        به عبارت دیگر به جای اسب و استر و گاو و خر، ماشین آلات مکانیکی ـ الکترونیکی و علم و فن را نشانده اند.

1

·        بخش اعظم تلاش تألیفی جلال پس از تحریر و انتشار غرب زدگی، مصروف مبارزه بر ضد دستاوردهای انقلاب سفید در زمینه مدرنیزه سازی تولید و جامعه از طریق مبارزه با بی سوادی و غیره می شود.
·        او در اثر خود تحت عنوان «نفرین زمین» بر ضد تولید کشاورزی با تراکتور و کومباین و غیره دست به لشکرکشی «انتقادی» ـ ارتجاعی ـ روحانی می زند.

2
·        این کرد و کار جلال و روحانیت ـ به مثابه نماینده ارگانیک فئودالیسم سرنگون شده ـ به معنی دفاع از سنت بر ضد صنعت و به عبارت دقیقتر به معنی دفاع از ترادسیونالیسم (سنتگرائی) بر ضد مدرنیته (نوگرائی) بوده است.
·        و نتیجتا از ریشه ارتجاعی بوده است.

·        مراجعه کنید به ترادیسیونالیسم (سنتگرائی)، ارتجاع، انقلاب  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری   

3
ممالکی که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را به صورت پیچیده تری در آورند 
و همچون کالائی به بازار عرضه کنند.

·        فاشیسم و ایدئولوگ های آن نیز مخالف سرسخت مدرنیته و همه عناصر ترقی طلبانه آن بوده اند.
·        فلسفه بورژوائی واپسین همه دستاوردهای مثبت و علمی و  انقلابی بورژوازی آغازین را به گور می سپارد و با کپک زده ترین و پوسیده ترین عقاید فئودالی و حتی ماقبل فئودالی جایگزین می سازد.
·        در اقالیم تحت سلطه فاشیسم تبلیغات وسیعی در زمینه خرافه های رنگارنگ شروع می شود.

·        وقتی از همشیرگی فاشیسم و فوندامنتالیسم اسلامی سخن می رود به همین دلیل است.

4
 ممالکی که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را به صورت پیچیده تری در آورند 
و همچون کالائی به بازار عرضه کنند.

·        دیری است که در ایدئولوژی امپریالیسم، همین برخورد جلال به علم و فن تحت عنوان مکتبی به نام تکنیسیسم (فنگرائی) جا و مقام خاصی کسب کرده است.
·        علمای خردستیز بورژوائی واپسین بدین طریق و ترفند، همه کاسه ها و کوزه ها را، یعنی همه مصائب و معضلات سیستم امپریالیستی تا خرخره در بحران عمومی سرمایه داری را بر سر علم و فن و تکنیک و پیشرفت، خرد و خراب می کنند تا مناسبات تولیدی سرمایه داری را به آب زمزم بشویند و معصوم تر از چهارده معصوم جا بزنند.
·        لاطائلات جلال و روحانیت، نه نوبر، بلکه کپیه ناشیانه لاطائلات علمای فاشیسم و امپریالیسم بوده است.

·        مراجعه کنید به تکنیسیسم، دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5
 ممالکی که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را به صورت پیچیده تری در آورند 
و همچون کالائی به بازار عرضه کنند.

·        طنز تاریخ اما هم در مورد فاشیسم و امپریالیسم و هم در مورد فوندامنتالیسم اسلامی که اکنون به وحدت عمل آشکار و نهان با یکدیگر رسیده اند، به خدمت گرفتن و حتی توسعه وسیع همین علم و فن و تکنیک مدرن است.


·        چون ماشین جنگی فاشیسم و امپریالیسم بدون به خدمت گرفتن علم و فن مدرن نمی توانست تکمیل شود و به خدمت گرفته شود.
·        چون قتل عام 60 میلیون آدم و تبدیل صدها هزار مزرعه و خانه و کارخانه و مدرسه و دانشگاه و بیمارستان و غیره به خاک و خاکستر، بدون ماشین جنگی توسعه یافته میسر نمی شد و نمی شود.


·        دیری است، فوندامنتالیسم اسلامی که کسب و کاری جز مخالفت با علم و فن نداشت، تشکیل و توسعه رئاکتور اتمی، تولید بمب اتم، گاز سرین و تسلیحات امحای کلکتیو دیگر ندارد.


·        محمد مجتهدی سابق که در ذم سفر آدمی به کاینات کتاب ها می نوشت کجا و «فیلسوف» بزرگ فعلی به همان نام  و نشان سابق کجا؟

6
ممالکی که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را به صورت پیچیده تری در آورند 
و همچون کالائی به بازار عرضه کنند.
و این مواد خام فقط سنگ آهن نیست، یا نفت یا روده یا پنبه و کتیرا.

·        جلال آل احمد در این ادعای خیلی خیلی علمی و عنگلابی خود، به تحریف ساده ترین قوانین اقتصادی ـ عینی می پردازد.
·        بزعم جلال، مواد خامی که در جوامع صنعتی به اصلاح «غرب» بطور ماشینی به کالا تبدیل می شوند، مواد طبیعی و مادی نیستند:
·        سنگ آهن و نفت و روده و کتیرا نیستند.

·        کسی در این واویلا نیست که بپرسد:
·        «به چه دلیل تجربی و منطقی؟»

7
ممالکی که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را به صورت پیچیده تری در آورند و همچون کالائی به بازار عرضه کنند.
و این مواد خام فقط سنگ آهن نیست، یا نفت یا روده یا پنبه و کتیرا.
اساطیر هم هست
اصول عقاید هم هست
موسیقی هم هست
عوالم علوی هم هست

·        بنظر جلال آل عبا، غرب کذائی اساطیر و اصول عقاید و موسیقی و عوالم علوی (روحانی) را بطور ماشینی به کالا تبدیل می کند.
·        ظاهرا منظور جلال از تولید ماشینی، استفاده جوامع صنعتی از صنعت چاپ و رسانه ها و غیره است.
·        و گرنه اساطیر و احادیث و آیات و روایات را که نمی توان بطور ماشینی به کالا تبدیل کرد.

·        سؤال ولی این است که این کرد و کار ها چه عیبی دارند؟

8
به جای ما که جزوی از قطب دیگریم، بگذاریم آسیا و افریقا
(جزوی؟
به احتمال قوی منظور جلال جزئی بوده است.
منظور او، جزئی از کلی بوده است.)
  
·        جلال اکنون به توصیف سوبژکتیف، دلبخواهی و من در آوردی مقوله فئودالی ـ جغرافیائی «شرق» می پردازد:
·        به چرخش قلم آخوند بی عمامه ای مجموعه جوامع قاره های آسیا و افریقا در مقوله «شرق» تجرید می یابند.
·        به این طریق و ترفند سطح توسعه نیروهای مولده و مناسبات تولیدی حاکم در همه جوامع آسیا و افریقا هیچ و پوچ تصور می شوند و از قلم می افتند تا ادعای بی پایه و بی درونمایه ی عوامفریب آل عبا، عاری از نقص و عیب بماند.

9
·        به این طریق و ترفند عوامفریبانه است که جوامع برده داری و یا فئودالی عقب مانده در آسیا و افریقا با جوامع سرمایه داری پیشرفته در همان آسیا و افریقا یکی و یکسان قلمداد می شوند:

الف
·        به این طریق و ترفند است که میان ژاپن صنعتیِ به درجه عالی توسعه یافته و ایران عقب مانده علامت تساوی نهاده می شود.
ب
·        به این طریق و ترفند است که میان هندوستان  توسعه یافته و افغانستان و پاکستان و غیره در عهد بوق درجا زده، علامت تساوی نهاده می شود.

ت
·        به این طریق و ترفند است که میان افریقای جنوبی صنعتی و فوق العاده توسعه یافته و سومالی و غنای در عهد برده داری رها شده، علامت تساوی نهاده می شود.

·        عوامفریبی که حتما نباید شاخ و دم داشته باشد.
·        عوامفریبی به همین می گویند.
·        فرق هم نمی کند که عوامفریب عمامه و عبا و قبا داشته باشد و یا کلاه و کت و شلوار.

10
·         اما بنا بر تعریف خود جلال از مقوله «غرب»، کشورهای صنعتی پیشرفته ی آسیا و افریقا (چین و ژاپن و هند و افریقای جنوبی و غیره)  باید جزئی از غرب محسوب شوند و نه شرق.

·        این اما به معنی ورشکستگی منطقی ـ نظری تئوری من درآوردی جلال آل عبا خواهد بود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر