۱۳۹۳ تیر ۳, سه‌شنبه

سیری در گلستان سعدی (134)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
مثل
(گلستان باب اول، ص 33 ـ 34) 
تحلیلی از شین میم شین

گفتندش:
«کنون که به ظل حمایتش در آمدی و به شکر نعمتش اعتراف کردی، چرا نزدیکتر نیائی، تا به حلقه خاصانت در آرد و از بندگان مخلصت شمارد؟»

·        از سیاهگوش می پرسند:
·        «حالا که تحت حمایت شیر قرار داری و قدردان پسمانده شکار او هم هستی، چرا به او نزدیکتر نمی شوی تا تو را جزو مقربین بارگاه خود کند و از بندگان مخلص خود محسوب دارد؟»

1
·        سؤال از سر تا پا غلط به همین می گویند:

الف
·        اولا میان شیر و سیاهگوش رابطه ای به معنی حقیقی کلمه وجود ندارد تا سیاهگوش را تحت الحمایه شیر محسوب بدارند.
·        دنباله روی از شیری و تغذیه از پس مانده غذای آن، که به معنی تحت الحمایه او بودن نیست.

ب
·        ثانیا شیر که جزو اشرافیت بنده دار و فئودال انگل و مفتخور نیست تا توده های مولد و زحمتکش را سلب آدمیت کند، به درجه اشیاء و ابزار تنزل دهد و بنده و غلام و کنیز و کلفت و نوکر خویش سازد.

2
گفتندش:
«کنون که به ظل حمایتش در آمدی و به شکر نعمتش اعتراف کردی، 
چرا نزدیکتر نیائی، تا به حلقه خاصانت در آرد و از بندگان مخلصت شمارد؟»

·        سعدی در این سؤال، وابستگی یکطرفه سیاهگوش به شیر را به شکل وابستگی توده های مولد و زحمتکش جامعه بنده داری و فئودالی به طبقه حاکمه سوسیالیزه می کند و در حقیقت، مناسبات اجتماعی جامعه بنده داری و فئودالی را ناتورالیزه و حتی تئولوژیزه و عملا وارونه می کند.

·        این کسب و کار ایدئولوژیکی سعدی و بعدها حافظ اما به به چه معنی و به چه نیت است؟

3
 چارلز داروین (1809 ـ 1882)
طبیعت پژوه انگلیسی
نظریه پرداز بزرگ در زمینه تئوری توسعه و یا تکامل

·         چارلز داروین هم به سبب بی خبری از مارکسیسم، پدیده های طبیعی را با  مفاهیم سوسیولوژی بورژوائی توضیح می دهد:
·        او هم مبارزه طبقاتی را از جامعه طبقاتی (سرمایه داری) برمی دارد و به عالم طبیعت می برد و از تنازع بقا میان نباتات و جانوران سخن می گوید:
·        انگار میان نباتات و جانوران مناسبات طبقاتی برقرار است.
·        انگار گروهی از نباتات و جانوران بورژوا واره اند و انگل صفت از نیروی جسمی و روحی نباتات و جانوران دیگر که پرولتر واره اند، تغذیه می کنند.

4
گفتندش:
«کنون که به ظل حمایتش در آمدی و به شکر نعمتش اعتراف کردی، 
چرا نزدیکتر نیائی، تا به حلقه خاصانت در آرد و از بندگان مخلصت شمارد؟»

·        سعدی در این سؤال بطور مستور و پوشیده مناسبات اجتماعی جامعه بنده داری و فئودالی را به مثابه مناسبات طبیعی از سوئی و مناسبات تئولوژیکی از سوی دیگر قالب می کند:
·        بدین طریق و ترفند، مناسبات اجتماعی جوامع طبقاتی اولا به مثابه مناسبات ازلی و ابدی طبیعی قلمداد می شوند، ثانیا به مثابه مناسبات مقرره بنا بر مشیت الهی:
·        بدین طریق و ترفند، وابستگی سیاهگوش به شیر به عنوان  وابستگی توده های مولد و زحمتکش به اشرافیت بنده دار و فئودال از سوئی و به وابستگی کل بشریت به خدا قلمداد می شود.  

5

گفتندش:
«کنون که به ظل حمایتش در آمدی و به شکر نعمتش اعتراف کردی، 
چرا نزدیکتر نیائی، تا به حلقه خاصانت در آرد و از بندگان مخلصت شمارد؟»

·        اگر به  مفاهیم مستعمل در این سؤال دقت شود، نیت ایدئولوژیکی سعدی آشکار می گردد:

الف
مفهوم «ظل حمایت»

·        مفهوم «ظل حمایت» نمی تواند مناسبات میان جانوران را منعکس کند.
·        چون چنین رابطه ای میان جانوران وجود ندارد.
·        مفهوم «ظل حمایت» مفهومی رایج در جامعه بنده داری و فئودالی است.
·        کسی تحت الحمایه قلدری قرار می گیرد.
·        کسی در ظل (سایه) حمایت خانی، فئودالی و یا سلطانی قرار می گیرد.

ب
مفهوم «ظل حمایت»

·        مفهوم «ظل حمایت» از سوی دیگر مفهومی فقهی (تئولوژیکی) است:
·        بنده مؤمن خدا در ظل حمایت خیالی و واهی خدای خیالی و واهی قرار می گیرد.

ت
مفهوم «شکر نعمت»

·        مفهوم «شکر نعمت» نیز مفهومی فئودالی و ضمنا فقهی است:
·        گدائی از پشیز توانگری امرار معاش می کند و شکر نعمت توانگر را به جا می آورد.
·        بشریت به عنوان بنده و وابسته خدا مثلا نفس می کشد و به دلیل برخورداری از نعمت تنفس، شکر خدا را به جای می آورد.
·        به قول سعدی برای هر نفسی دو شکر واجب است:
·        شکری برای دم و شکری دیگر برای باز دم.

پ
مفهوم «حلقه خاصان» 

·        مفهوم «حلقه و یا محفل خاصان» نیز از  مفاهیم فئودالی و فقهی است:
·        کسی جزو خاصان خانی، فئودالی، سلطانی و یا خدائی محسوب می شود.

·        در عالم جانوران و نباتات از این خبرها نیست.
·        گوسفند نمی تواند خود ار از خاصان درگاه گرگ و یا پلنگ قلمداد کند.
·        گرگ و پلنگ و شیر و شغال زندگی می کنند و نه سلطنت.

ث
مفهوم «بندگان مخلص» 

·        مفهوم «بندگان مخلص» نیز از  مفاهیم فئودالی و فقهی است.

·        وقتی از زهر ایدئولوژیکی مهلک در آثار سعدی و بعدها حافظ سخن می رود، به همین دلایل است.

·        سعدی و بعدها حافظ سم ایدئولوژیکی بنده داری ـ فئودالی خود را بی آنکه خواننده ملتفت شود، به کامش می ریزند.
·        یکی از دلایل معرفتی عقب ماندگی ملت ایران همین زهر ایدئولوژیکی است.

·        ضرورت تحلیل دیالک تیکی میراث گذشتگان نیز به همین دلیل است.

·        بدون زهر زدائی از آثار گذشتگان نمی توان به امر پیشرفت اجتماعی خدمت کرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر