۱۳۹۳ تیر ۸, یکشنبه

سیری در جهان بینی به آذین (31)


معمار جان ‌ها
خسرو باقری
درباره‌ ی م. ا. به‌آذین
سرچشمه:
نوید نو
تحلیلی از شین میم شین 
  
به آذین
اکنون در تقریباً سراسر جهان آب آلوده است، خاک آلوده، هوا آلوده و این آلودگی دارد به جایی می‌رسد که چاره ناپذیر گردد.
آنچه به این روند مرگبار شدت می‌بخشد فزونی بیرون از حد جمعیت زمین و در نتیجه افزایش تصاعدی نیاز جهانی به آب و نفت و چوب و آهن و دیگر فلزات و همه نوع خوار بار و پوشاک است.

1
·        از دید به آذین، آلودگی آب و خاک و هوا روندی مرگبار است.
·        در صحت این کشف به آذین نمی توان تردید کرد.
·        چون آلودگی آب و خاک و هوا، حیات بشری را در معرض خطر جدی قرار می دهد و امکان تنفس و تأمین اکسیژن کافی برای روندهای سوخت و ساز اندام و تغذیه سالم را امکان ناپذیر می سازد.
·        در دهه های قبل، در رسانه ها و کتاب ها و فیلم های هالی وود نیز همین مسئله بطرزی هراس انگیز و بطور رئالیستی و حتی سور رئالیستی مطرح می شد.
·        از این لحاظ میان به آذین و رسانه ها و منابر و مناره های متنوع طبقه حاکمه در دهه های قبل از فروپاشی سوسیالیسم واقعا موجود، کمترین تفاوتی وجود ندارد.

2
·        البته این انعکاس واقعیت عینی همیشه از این قرار نبوده است.
·        اگر قبل از فروپاشی سیستم سوسیالیستی واقعا موجود، به آذین همین مسئله را مورد بحث و بررسی قرار می داد، بی شک میان نقش و سهم دو ارودگاه کار و سرمایه، در تخریب محیط زیست، در  آلوده سازی آب و خاک و هوا تفاوت قائل می شد.
·        اما به هنگام تحریر این مطلب، احتمالا جهان تکقطبی شده بود و فاتحه ای بلند بر سوسیالیسم واقعا موجود خوانده شده بود.
·        ضمنا از فجایع محیط زیستی اتحاد شوروی و رئاکتورهای اتمی آن پرده برداشته شده بود.
·        به همین دلیل به آذین دیگر نمی تواند ایدئولوژی سابق خود را نمایندگی کند و همان سازی را در تحلیل معضلات جهان می نوازد که نمایندگان طبقه حاکمه امپریالیستی نواخته اند.

3
·        اگر کسی به جای دفاع از حقیقت عینی برخورد مصلحت طلبانه، کوته بینانه و پراگماتیستی به مسائل داشته باشد، دیر یا زود به همین روز می افتد که به آذین و امثال بیشمار ایشان افتاده اند.

·        یکی از ایرادات بینشی احزاب به اصطلاح «کمونیسمت» هم همین بوده است:

الف
·        عوضی گرفتن استالینیسم با مارکسیسم ـ لنینیسم

ب
·        عوضی گرفتن سوسیالیسم با سیستم اجتماعی ـ اقتصادی اتحاد شوروی.

·        اکنون به همین دلیل، این احزاب استالینیستی نه از سوسیالیسم می توانند دفاع کنند و نه مارکسیسم ـ لنینیسم را می توانند، نمایندگی و تبلیغ کنند.

·        فقط می توانند آبروی هر دو را بریزند.
·        تنها سودائی که حضرات در سر دارند و بطرز مخدوش و نیمبندی جامه عمل می پوشانند، گرفتن مجلس ختم مجازی برای برخی از شهدای خویش است و بس.
·        با نگاهی به کرد و کار زنده ها در سی سال اخیر گاهی این سؤال به کله می گذرد که اگر شهدا زنده می بودند، اکنون به همین روز همین بظاهر زنده ها نیفتاده بودند؟


4
اکنون در تقریباً سراسر جهان آب آلوده است، خاک آلوده، هوا آلوده و این آلودگی دارد به جایی می‌رسد که چاره ناپذیر گردد.
آنچه به این روند مرگبار شدت می‌بخشد فزونی بیرون از حد جمعیت زمین و در نتیجه افزایش تصاعدی نیاز جهانی به آب و نفت و چوب و آهن و دیگر فلزات و همه نوع خوار بار و پوشاک است.

·        به آذین ـ بسان نمایندگان رنگارنگ و آشکار و نهان طبقه حاکمه ـ  حتی اشاره ای به نقش سیستم سرمایه داری امپریالیستی در تخریب محیط زیست نمی کند.
·        در مقاله به آذین، نقش مخرب مادی، روحی و روانی سیستم سرمایه داری امپریالیستی غوطه ور در بحر بحران عمومی، مسکوت می ماند.
·        ولی در عوض عوامل ثانوی و فرعی از قبیل رشد جمعیت زمین زیر ذره بین نهاده می شود.
·        در قاموس به آذین حلقه علی آغازین کذائی، نه مناسبات تولیدی به تعویق افتاده ی حاکم، نه طبقه حاکمه امپریالیستی، بلکه تولید مثل بی بند و بار بنی بشر است.
·        بدین طریق و ترفند، کشف بزرگ مارکس تحت عنوان تز «درک و یا استنباط ماتریالیستی تاریخ» بکلی فراموش می شود و شیوه تحلیل از سر تا پا غلط بورژوائی، یکه تاز میادین تحلیل می گردد.
·        بدین طریق، در پرتو کمیت جمعیت جوامع و جهان، روندهای اجتماعی تحریف می شوند.  

5
اکنون در تقریباً سراسر جهان آب آلوده است، خاک آلوده، هوا آلوده و این آلودگی دارد به جایی می‌رسد که چاره ناپذیر گردد.
آنچه به این روند مرگبار شدت می‌بخشد فزونی بیرون از حد جمعیت زمین و در نتیجه افزایش تصاعدی نیاز جهانی به آب و نفت و چوب و آهن و دیگر فلزات و همه نوع خوار بار و پوشاک است.

·        آنچه به آذین فراموش می کند دو فاکت حی و حاضر است:

الف
·        به آذین اولا این حقیقت امر را فراموش می کند که سکنه کشورهای سرمایه داری امپریالیستی به علل مختلف، دیری است که حال و حوصله تولید مثل ندارند و مسئله رشد جمعیت (دموگرافی)  در این جوامع، بطرز کاملا دیگری مطرح می شود:
·        در این جوامع تولید مثل نه تنها تشویق می شود، بلکه مورد حمایت مالی و مادی همه جانبه قرار می گیرد.
·        در این جوامع کار به جائی رسیده که تعداد پیران بر لب گور بیشتر از تعداد نوزادان در گهواره است.

ب
·        به آذین ثانیا این حقیقت امر را فراموش می کند که در پرجمعیت ترین جامعه تحت رهبری حزب کمونیست، یعنی در جمهوری خلق چین، رشد جمعیت کشور تحت کنترل موفقیت آمیز دولتی قرار دارد.
·        یعنی به امید تصادف رها نشده است.

6
 اکنون در تقریباً سراسر جهان آب آلوده است، خاک آلوده، هوا آلوده و این آلودگی دارد به جایی می‌رسد که چاره ناپذیر گردد.
آنچه به این روند مرگبار شدت می‌بخشد فزونی بیرون از حد جمعیت زمین و در نتیجه افزایش تصاعدی نیاز جهانی به آب و نفت و چوب و آهن و دیگر فلزات و همه نوع خوار بار و پوشاک است.

·        به آذین پس از کج نهادن خشت اول، دیوار تحلیلی ـ توجیهی خود را تا ثریا کج بالا می برد:

الف
·        به آذین اولا سیستم اجتماعی حاکم را بی سوبژکت قلمداد می کند.
·        در قاموس به آذین، رشد جمعیت ـ بسان سیل قضا ـ از قله ها سرازیر می شود و هر چه بر سر راه می یابد، با خود به قهقرا می برد.

·        این بینش متافیزیکی به آذین اما به چه معنی است؟

ب
·        این بدان معنی است، که در جامعه شناسی به آذین خودپوئی بر تخت می نشیند و آگاهی به جائی انداخته می شود که عرب کذائی نی انداخته است.
·        یعنی دیالک تیک خودپوئی و آگاهی به شکل دیالک تیک واره همه چیز و هیچ و یا همه کاره و هیچکاره تخریب و تحریف می شود.

ت
·        همین طرز تفکر به آذین، دیری است که در همه رسانه ها، منابر و مناره های طبقه حاکمه امپریالیستی همه روزه نمایندگی می شود و مقاومت نمایندگان جسور مارکسیسم ـ لنینیسم را برمی انگیزد.

·        مراجعه کنید به آثار فیلسوف معاصر ـ ورنر سپمن ـ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پ
·        به آذین خرافه کهنه ی رشد جمعیت را در بوق و کرنا می دمد و نمایندگان طبقه حاکمه امپریالیستی، خرافه تر و تازه ی گلوبالیزاسیون را.
·        هر دو بلحاظ فلسفی طرز تفکر واحدی را نمایندگی می کنند:
·        بی سوبژکت و خودپو جا زدن چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای  اجتماعی را.

ث
·        به همین دلیل است که ما جهان بینی به آذین را ماتریالیستی ـ متافیزیکی (فویرباخ) استنباط می کنیم.
·        ماتریالیسم مکانیکی و متافیزیکی در قرن هجدهم و نوزدهم هم روندهای اجتماعی را بسان روندهای طبیعی (زلزله و توفان و آتشفشان و باد و باران و غیره) بی سوبژکت (بی فاعل انسانی و اجتماعی) تصور می کردند.
·        تز سوبژکت مندی تاریخ یکی از کشفیات مهم مارکس است.

ج
·        به آذین ضمنا ـ به احتمال قوی بی آنکه خود متوجه باشد ـ دست به عوامفریبی می زند و عملا سیستم اجتماعی و اقتصادی حاکم را تبرئه و تطهیر می کند.
·        بدین طریق و ترفند، افزایش جمعیت زمین به مثابه علت تشکیل روند مرگبار چاره ناپذیری جا زده می شود و هر معضل و مسئله ریز و درشت، معلول رشد جمعیت تلقی می شود.

ح
·        شکی نیست که رشد جمعیت موجب افزایش میزان مصرف نعمات مادی می شود، ولی ضمنا شکی هم نیست که افزایش جمعیت موجب افزایش تولید نعمات مادی می گردد.

خ
·        به آذین ـ بسان مدعیان غرض مند وابسته به طبقه حاکمه امپریالیستی ـ فراموش می کند که تولید مثل با مرگ و میر طبیعی و ناگزیر همراه است.
·        یعنی تولید مثل سیر خطی ندارد.
·        تولید مثل در تحلیل نهائی با مرگ ناگزیر اعضای جامعه و جهان به علل مختلف طبیعی و اجتماعی تعدیل می شود.

ادامه دارد.

۱ نظر: