۱۳۹۳ تیر ۶, جمعه

سیری در گلستان سعدی (137)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
مثل
(گلستان باب اول، ص 33 ـ 34) 
تحلیلی از شین میم شین

افتد که ندیم حضرت سلطان را زر بیاید و باشد که سر برود.

1
·        سعدی در این حکم، از سوئی دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک سلطان و ندیم بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن فراز (سلطان) می داند و از سوی دیگر برای توضیح دیالک تیک سلطان و ندیم، دیالک تیک لذت و ریاضت را به شکل دیالک تیک زر و سر بسط و تعمیم می دهد.

2
·        سعدی بدین طریق از سطح توسعه شعور و شناخت سلاطین فئودالی پرده برمی دارد.

3
·        سلاطین فئودالی از دید سعدی تجسم بیگانگی با خرد اند.

4
·        حضرات همه چیز دارند، جز توان تفکر و شناخت:
·        به همین دلیل، بسان ددان درنده رفتار می کنند.

5
·        سعدی در غزلی معروف بطور ضمنی از دد وارگی همین عناصر پرده برمی دارد:

خور و خواب و خشم و شهوت
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت.

6
·        در غیاب خرد و خوداندیشی بنی بشر تا درجه جانوران تنزل می یابد.
·        آن سان که رفتارش بی حساب و کتاب می شود.

7
·        افراد بیگانه با خرد و خوداندیشی گهی به خوشخیالی به کسی زر می بخشند و گاه به سوء ظنی، کسی را و یا حتی سکنه شهری را گردن می زنند.
·        سعدی همین پیامد منطقی و تجربی را در حکم بعدی خویش تبیین می دارد:

حکما گفته اند:
«از تلون طبع پادشاهان بر حذر باید بودن، که وقتی به سلامی برنجند و دیگر وقت به دشنامی خلعت بخشند.»

1
·        سعدی در این حکم، دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک پادشاهان و توده بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن فراز (پادشاهان) می داند.
·        بهتر از این نمی توان سلاطین بیگانه با خرد و خوداندیشی را افشا کرد.

2
استالینگراد و خردستیزی فاشیسم

·        رفتار سلاطین فئودالی به همین دلیل غیر قابل شناخت دقیق است.
·        تلون طبع دارند.
·        موجودات جنون زده و بی حساب و کتاب اند.

·        به بیماران روانی تمام عیار شبیه اند:
·        سلام شان دهی، می رنجند و شمشیر می کشند و دشنام شان دهی، خوشحال می شوند و خلعت می بخشند.

3

·        این شیوه رفتار را مردم بخت برگشته ایران در سی سال گذشته با گوشت و پوست خود تجربه کرده اند:
·        سران و سرداران حزب توده به احتمال قوی باید از طرز رفتار اجامر و اوباش فوندامنتالیسم اسلامی دچار حیرت شده باشند.
·        چون هیچ دلیل منطقی برای این رفتار خشن و خردستیز و خونین نمی توان پیدا کرد.

 استالینگراد و خردستیزی فاشیسم

·        این تکرار همان تجربه تلخ و خونینی است که حزب کمونیست شوروی در مورد اجامر و اوباش فاشیسم کرده است و 20 میلیون شهید داده است.

4
·        اکنون باید از سعدی (و ملت ایران) پرسید، که چگونه می توان ددان درنده ای  از این دست را ظل الله (و آیة الله) نامید و اعلام کرد:

پادشه سایه خدا باشد
سایه با ذات آشنا باشد

نشود نفس عامه قابل خیر
گرنه شمشیر پادشا باشد

5
·        چگونه می توان ادعا کرد که درندگانی از این دست، حتی به کنه وجود خدا، به ماهیت و ذات خدا واقف اند و ضمنا خود پس از سی سال تحصیل و تعمق و تفحص و تحقیق به ناتوانی خویش از درک ذات خدا اقرار نمود؟

(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 3)

چه شب ها نشستم در این سیر، گم
که دهشت گرفت، آستینم که قم!

محیط است علم ملک بر بسیط
قیاس تو بر وی نگردد محیط

نه ادراک در کنه ذاتش رسید
نه فکرت به غور صفاتش رسید

توان در بلاغت به سحبان رسید
نه در کنه بی چون سبحان رسید

(سحبان لقب خطیب مشهور عرب بوده که در فصاحت بی نظیر بوده است.)
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر