۱۳۹۳ تیر ۵, پنجشنبه

سیری در گلستان سعدی (136)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
مثل
(گلستان باب اول، ص 33 ـ 34) 
تحلیلی از شین میم شین
  
اگر صد سال، گبر آتش فروزد
به یک دم، کاندر آن افتد، بسوزد

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر آتش پرستی صد سال آزگار، آتش روشن کند.
·        علیرغم آن، به محض افتادن در آتش، می سوزد.

1
·        سعدی در این بیت ساده و مختصر و روشن و واضح، یکی از مهمترین دیالک تیک های عینی را که مارکس کشف و فرمولبندی خواهد کرد، هفت قرن قبل از او، بسط و تعمیم می دهد.

·        سؤال اما این است که کدام دیالک تیک عینی را؟

2
اگر صد سال، گبر آتش فروزد
به یک دم، کاندر آن افتد، بسوزد

·        سعدی دیالک تیک سیستم ـ ساختار ـ فونکسیون را به شکل دیالک تیک آتش و سوزش بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را بدرستی و بسان مارکس از آن ساختار می داند:
·        بزعم حکیم خردگرای شیراز و بدرستی، ساختار آتش بطور عینی چنان است که حتی آتش افروز را به محض افتادن در آن می سوزاند.
·        فرق سعدی با شعرای هپیلی هپو همین است.
·        سعدی چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای عینی هستی را بدون کمترین دخالت در آنها، یعنی بطرزی رئالیستی (واقع بینانه) منعکس می کند.
·        بسان آئینه ای شفاف.
·        به همین دلیل کلام سعدی به دیالک تیک و در نتیجه به خرد سرشته است.
·        اما منظور سعدی از این بیت در این حکایت چیست؟

3
اگر صد سال، گبر آتش فروزد
به یک دم، کاندر آن افتد، بسوزد

·        برای پاسخ به این پرسش باید اندیشه قبل از این بیت را به یاد آوریم:

گفت:
«از بطش (تندخوئی، غضب) شیر، همچنان ایمن نیستم.»

·        سعدی شیر را و در واقع خوانین و سلاطین فئودالی را به آتش تشبیه می کند، که به محض نزدیک شدن بدان می توان به خطر افتاد:

الف
·        ساختار طبیعی شیر چنان است که بیگانه را به حریم خویش راه نمی دهد و مورد حمله قرار می دهد و درجا می کشد.

ب
·        خوانین و سلاطین فئودالی نیز بنا بر ماهیت طبقاتی شان، اعضای طبقات اجتماعی دیگر که سهل است، حتی همطبقه های خود را برنمی تابند.


افتد که ندیم حضرت سلطان را زر بیاید و باشد که سر برود.

·        معنی تحت اللفظی:
·        احتمال این هست که همنشین و همدم سلاطین به ثروت رسد و یا سر خویش بر باد دهد.

1
·        سعدی اکنون از عالم طبیعت، یعنی از عالم شیر و آتش به عالم بشریت، یعنی به جامعه برمی گردد.
·        به عبارت دیگر، اندیشه ای را که در عالم طبیعت به تجربه کشف کرده، در عالم بشریت تعمیم می دهد:
·        قوانین و قانونمندی های طبیعی را سوسیالیزه می کند:
·        به همان سان که طبیعت شیر و آتش دریدن و سوزاندن است، به همان سان نیز خصلت و یا طبیعت طبقاتی سلاطین فئودالی گاهی زر دادن و گه جان ستاندن است.

·        سؤال اما این است که چرا؟

·        سؤال این است که دلیل این دیالک تیک، این دوگانگی در رفتار سلاطین فئودالی چیست؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر