۱۳۹۳ تیر ۲, دوشنبه

سیری در شعر «عصیان بندگی» از فروغ فرخزاد (29)


فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
عصیان 
(۱۳۳۶)  
تحلیلی از شین میم شین
  
میل او کی مایه ی این هستی تلخ است؟
رأی او را کی از او در کار پرسیدی؟

گر رهایش کرده بودی تا به خود باشد
هرگز از او در جهان نقشی نمی دیدی

·        معنی تحت اللفظی:
·        ابلیس کی دلش خواسته که هستی تلخی از این دست داشته باشد؟
·        کی تو نظر او را در این زمینه از او پرسیده ای؟
·        اگر او را به حال خود می گذاشتی، هرگز در این دنیا اثری از او نمی یافتی.

1
·        فروغ در این دو بیت نسبت به ابلیس دلسوزی نشان می دهد و به تطهیر او می پردازد.

2
·        شالوده این تفکر فروغ مذهبی است.

3
·        فرق فروغ با آخوندهای وطنی و  بین المللی فقط عصیان نسبت به خدا ست.
·        و گرنه تفاوت فکری جدی در میان به چشم نمی خورد.

4
·        فروغ جوان به همان اندازه به وجود خدا و ابلیس و خرافات باور دارد که عوام بی سواد و عوام فریبان با سواد باور دارند.

5
·        نتیجه ای که خواننده ساده لوح در بهترین حالت از این جور اشعار فروغ می تواند بگیرد، نوعی اعتراض پرخاش امیز نسبت به خدا و نمایندگان کذائی خدا ست.
·        همین و بس.

ای بسا شب ها که در خواب من آمد او
چشم هایش چشمه های اشک و خون بودند

سخت می نالید، می دیدم که بر لب هاش
ناله هایش خالی از رنگ فسون بودند

شرمگین ز این نام ننگ آلوده ی رسوا
گوشه ای می جست تا از خود رها گردد

پیکرش رنگ پلیدی بود و او گریان
قدرتی می خواست تا از خود جدا گردد

·        معنی تحت اللفظی:
·        ابلیس شب های متوالی به خواب من می آمد:
·        می گریست.
·        ناله می کرد و ناله هایش بی ریا بود.
·        از نام ننگ آور خود شرم داشت.
·        به دنبال کنجی بود تا خود را از دست خود رها کند.
·        پیکرش رنگ ناپاکی داشت و او به دنبال نیروئی می گشت تا از خویشتن خویش جدا شود.

·        فروغ در این بند شعر تمام ساز و برگ لازم را برای تطهیر ابلیس فراهم می آورد تا سرانجام ابلیس را خدا واره سازد و بپرستد.

1
ای بسا شب ها که در خواب من آمد او
چشم هایش چشمه های اشک و خون بودند
 
·        ابلیس در این بیت شعر به مقام موجودی عاطفه مند و احساس مند ارتقا داه می شود، موجود حساسی که چشم هایش یادآور چشمه های اشک و خون اند.

2
·        می توان گفت، که فروغ ابلیس را  ابلیسیت زدائی می کند.

3
·        فروغ برای ابلیست زدائی ابلیس، خصائل و صفات پسندیده جدیدی اختراع می کند و به ابلیس نسبت می دهد.

4
·        خرافه دیرمان ابلیس بدین طریق به قلم شاعری در قرن بیستم نه نفی، نه نقد، بلکه حفظ می شود.
·        ابلیس به نحوی از انحاء هومانیزه (انسان واره) می شود.

5
·        بدین طریق مظهر سمبلیک شر در دوئالیسم فقهی دیرین به صفات و خصایل هومانیستی مزین می شود.
·        بعدها شاعری دیگر به نام احمد شاملو در دیار فروغ احتمالا همین کار را با ضحاک خواهد کرد.

6
·        این کرد و کارها را می توان باز تعریف خرافه ها و اساطیر به نیات دیگر نامید.
·        نیاتی که باید کشف، ریشه یابی و افشا شوند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر