۱۳۹۳ تیر ۱, یکشنبه

استالینیسم (38)

 
پروفسور دکتر ورنر هوفمن
برگردان میم حجری

فصل چهارم
فنومنولوژی استالینیسم شوروی
بخش دوم
رابطه استالینیسم با تئوری مارکسیستی

III
وجود و شعور

·        ما این حکم را شنیده ایم که وجود (اجتماعی) «تعیین کننده» ی شعوراجتماعی است.

1
·        در این جمله و در نتیجه گیری های مبتنی بر آن، می توان بار دیگر به مطالعه برخورد نخراشیده ـ نتراشیده استالینیستی با واقعیت امر بسیار بغرنج پرداخت.

2
·        اشتباه استالینیسم، خود را در اولین نتیجه گیری عملی و اجتماعی ـ سیاسی از حکم فوق الذکر نمایان می سازد  
·        استراتژی طبقاتی استالینیستی مبتنی است بر تعیین شعور بوسیله وجود اجتماعی، قبل از همه، بوسیله کسب و کار گروه های اجتماعی.

3
·        اینکه «موقعیت طبقاتی» جایگاه دورنمائی (پرسپکتیوی)  ئی است که انسان ها از آن، مجموعه جامعه را در نظر می گیرند، بلحاظ سوسیولوژیکی (از نقطه نظر جامعه شناسی) خالی از تردید است.

4
·        اما سیاست اجتماعی استالینیستی، شرایط  کسب و کار انسان ها را ـ بطور کلی ـ بمثابه قوای شعورساز تلقی می کند و نظرات اجتماعی ئی را که بنا بر قواعد احتمال ـ اغلب ـ در میان گروه های اجتماعی یافت می شوند، بمثابه تقدیر شعور فردی در نظر می گیرد.

5
·        بدین طریق است، که بر مبنای مساحت اراضی و یا تعداد گاو و گوسفند، میان دهقانان بزرگ، متوسط و کوچک مرزبندی تر و تمیزی صورت می گیرد و برای هر کدام، شعور اجتماعی خاصی نسبت داده می شود و سیاست دسته جمعی کردن کشاورزی در اتحاد شوروی و بعدها در دیگر کشورها بر اساس شعارهای زیرین تنظیم می شود:

الف
·        «قطع نفوذ» دهقانان بزرگ.

ب
·        «بی طرف کردن» دهقانان متوسط

ت
·        «جلب» دهقانان کوچک به تعاونی های تولیدی.

6
·        پیش شرط مسکوت گذاشته شده، عبارت است از برقراری رابطه متقابل بی چون و چرا میان جایگاه اقتصادی و شعور اجتماعی افراد جامعه.

7
·        تصمیمگیری های اجتماعی ـ سیاسی بنیادی بر مبنای فتیشیسم هکتاری صورت می گیرند.

8
·        مقررات مبتنی بر ممانعت از ورود کودکان خانواده های غیر پرولتری به مدارس عالی، که مدت مدیدی معتبر بودند، بر این مبنا استوار شده بودند.

9
·        تصویر ساده شده از کارگران کشورهای غیر سوسیالیستی نیز با همین یکی انگاشتن «پایگاه طبقاتی» و «شعور طبقاتی» مطابقت داشته است.
·        طبقه کارگر ـ اینجا ـ فقط بمثابه «رزمنده قهرمان» تلقی می شد.

10
·        مناسبات بغرنجی که نشاندهنده عدم انطباق «پایگاه طبقاتی» و «شعور طبقاتی» بوده اند، نادیده گرفته می شدند و مسکوت گذاشته می شدند.

11
·        این شماتیسم شعور ـ که با نادیده گرفتن مسائل روانشناسی اجتماعی همراه بوده ـ پی آمد دیگری نیز به دنبال داشته است.

·        (شماتیسم عبارت است از طرز تفکر و عمل کلیشه ای مبتنی بر الگوی از قبل آماده در ذهن. مترجم)

12
·        در کتاب استالین، تحت عنوان «یا آنارشیسم و یا سوسیالیسم» نیز از تقدم وجود بر شعور رابطه یک بعدی زمان بندی شده ای میان وجود اجتماعی و شعور اجتماعی استخراج و استنتاج می شود:
·        «در زندگی اجتماعی، نخست شرایط مادی تغییر می یابند و سپس در مطابقت با آن، تفکر انسان ها، اخلاقیات، عادات و جهان بینی آنها.»
·        (استالین، «یا آنارشیسم و یا سوسیالیسم»، جلد 1، ص 276)

13
·        اینجا «شرایط مادی» بمثابه چیزهای اتمام یافته و موجود تلقی می شوند و نه بمثابه مجموعه امکانات آتی که در جامعه پدید می آیند و شعور می تواند بطور تاریخی وارد عمل شود و بر آنها تأثیر متقابل بگذارد.
·        «شرایط مادی» ئی که از دیدگاه مارکسیست ها هم شامل «نیروهای مولده» می شود و هم شامل «مناسبات تولیدی»، که میان انسان ها برقرار می شوند.

14
·        مگر مارکسیسم نمی آموزد که توسعه نیروهای مولده امکاناتی را پدید می آورد، که از سطح نایله مناسبات تولیدی فراتر می روند؟

15
·        مگر مارکسیسم نمی آموزد که میان «نیروهای مولده» و «مناسبات تولیدی»، یعنی میان دو بخش «شرایط مادی» رابطه تضادمندی حاکم است؟

16
·        این مشخصه همیشه همراه هر تفکر غیر دیالک تیکی است که میان اضداد منجمد، خشک و بلورین حرکت می کند و موضع یکطرفه ای را که نخست، بطور افراطی اتخاذ کرده، به نفع موضع دیگر بطور ناگهانی و بی مقدمه عوض می کند و یکجانبگی اولین را با یکجانبگی دومین «تصحیح می کند».

17
·        آموزش مربوط به دنباله روی شعور از وجود باید دچار مصیبت شود، وقتی که هدف انسان ها توسعه شیوه وجود اجتماعی طراز نوین باشد، وقتی که هدف انسان ها، ساختمان سوسیالیسم (و سرانجام کمونیسم) بوسیله خود آنها باشد که آگاهانه عمل می کنند.
·        در این صورت، باید از شعور انتظار داشت که از حد «شرایط مادی» برونی نامطلوب و از سطح توسعه نایله نیروهای مولده و از بخش موجود مناسبات تولیدی پا فراتر نهد.

18
·        در دوره فداکاری برای صنعتی کردن زورکی کشور باید در انسان هائی که در تلاش معاش برای بقای خویش اند، اخلاق اجتماعی نوینی، مبنی بر از خود گذشتگی و خدمت به جامعه توسعه داده شود، یعنی اخلاق اجتماعی مبتنی بر یکی انگاشتن منافع خود با اهداف تعیین شده از سوی ارگان های جامعه پرولتری.

·        در این جور مواقع باید بر شعوری تکیه کرد که با تشکیل اراده و نظر، ماهیت «شرایط مادی» نوین را، یعنی خصلت پرولتری نظام جدید را از آن خود کند و از آن سکو، خود را به خرد و اخلاق عالی تر ارتقا دهد، به سجایائی عالی تر از «شرایط مادی» دسترس پذیر حقیر.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. در این شرایط است که به جای دیکتاتوری برولتاریا دیکتاتوری استالین تئوریزه واعمال میشود به جای طبق ه کارگر حزب حاکمیت میکند به جای عوض کردن مناسبات تولید وروند رشد ان جلو گیر ی از رشد نیروهای مولده میکند

    پاسخحذف