۱۳۹۳ تیر ۱, یکشنبه

نقل قول هائی از این و آن (191)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک
خاتون پناهی
فرق بزرگی است، میان کسی که تنها مانده 
و کسی که تنهائی را انتخاب کرده است.
گارسیا مارکز
گاف سنگزاد

·        یا گارسیا مارکز حرف خود را ناتمام نهاده و یا حریف، حرف او را بطرزی نیمبند از متن مربوطه بریده و ارزانی بنی بشر کرده است.

·        سؤال اکنون این است که این فرق بزرگ از چه قرار است؟

·        کدامیک از آندو بهتر است تا پیشه کنیم، رستگار شویم و خوش باشیم؟

·        حالا چه باید بکنیم؟ 

·        کاری کنیم که تنهای مان گذارند تا جزو تنها مانده های خوار و ذلیل محسوب شویم و یا همه پل های رابطه را پشت سر خود خراب کنیم تا جزو منتخبین سربلند و سرافراز تنهائی محسوب شویم؟

·        پیش شرط تنهائی، همبائی است.
·        اول باید کسی در جهنمی با کسی و یا کسانی باشد، تا بعد تنهایش بگذارند و ره خویش گیرند و یا خود، خود را از شر کسی و یا کسانی خلاص کند و تنهائی خود را خودخواسته جا بزند.

·        از گارسیا چه پنهان که در جهنم طبقاتی بنی بشر اصولا و اساسا تنها و بی کس و بی پناهند.
·        تظاهر به دوستی فت و فراوان است.
·        کیمیا اما دوستی است.

·        نتیجه نهائی هم یکی است:
·        فرق هم نمی کند که تو خود را از اعضای جامعه و جهان ایزوله کنی و یا آنها تو را تنها گذارند.

·        انسان در جهنم طبقاتی خواه و ناخواه محکوم به تنهائی است.
·        مگر اینکه بر ضد جامعه طبقاتی برخیزد و تار و پود سیستم مبتنی و متکی بر تنهائی را درهم ریزد و نظمی نو برانگیزد.
·        پیش شرط رهائی از تنهائی سیستماتیک تحمیلی، خشکاندن باتلاق فردگرائی امپریالیستی است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر