۱۳۹۳ خرداد ۲۱, چهارشنبه

سیری در گلستان سعدی (129)


سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت سیزدهم
(گلستان با ب اول، ص 33) 
تحلیلی از شین میم شین
   
ملک گفتا:
«هرآینه ما را خردمندی کافی باید، تا تدبیر مملکت را بشاید.»
گفت:
«ای پادشاه، نشان خردمند کافی، جز آن نیست که به چنین کارها تن در ندهد.»

·        پادشاه می گوید:
·        «ما بی کمترین شک و تردید به خردمند با کفایتی نیاز داریم تا با برخورداری از تدبیر او اداره کشور امکان پذیر گردد.»  
·        وزیر جواب می دهد:
·        «نشانه خردمند با کفایت تن در ندادن به خدمت است.»

·        اکنون این سؤال مطرح می شود که تدبیر به چه معنی است؟

1
ای پادشاه، نشان خردمند کافی، جز آن نیست
که به چنین کارها تن در ندهد.

·        تدبیر یعنی عاقبت اندیشی، ابراز نظر و مشاوره.

·        تن در ندادن به خدمت در جهت تدبیر جامعه به معنی طرفداری از آنارشیسم است، که رسم و راهی ارتجاعی و ضد اجتماعی است.
·        جامعه که جای خود دارد، هر سیستم اجتماعی کوچکی از کودکستان تا دبستان، از خانه تا کارخانه، از مزرعه تا دهکده، از شهر تا کشور باید اداره شود تا سر و سامان گیرد.

2
ای پادشاه، نشان خردمند کافی، جز آن نیست
که به چنین کارها تن در ندهد.

·        مقوله تدبیر کشور جولانگاه دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت است.
·        جولانگاه دیالک تیک انسان و جامعه است و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن سوبژکت (انسان) است.
·        اگر همه اعضای جامعه همین موضع وزیر را بگیرند و از انجام هر تکلیف و وظیفه ای شانه خالی کنند، نهایتا نه از جامعه نشانی می ماند و نه از اعضای جامعه حتی نامی.
·        بدون شرکت فعال اعضای جامعه، جامعه دیر یا زود به جهنمی بدل می شود.

3
 ای پادشاه، نشان خردمند کافی، جز آن نیست
که به چنین کارها تن در ندهد.

·        اگر همه اعضای جامعه شیوه زیست وزیر را با پیگیری پیش گیرند، نه قطره ای آب برای خوردن همان عزلت گزینان و صومعه نشینان تولید می شود و نه لقمه ای نان.
·        با کناره گیری و گوشه نشینی و عاطل و باطل زیستن جامعه بهبود نمی یابد، بلکه بدتر می شود.
·        به همین دلیل عرفان فرمی از ایراسیونالیسم (خردستیزی) است.
·        سعدی از این حقیقت امر مطلع است.  
·        او در دیگر حکایات بوستان و گلستان، موضع فعلی وزیر را به چالش سوسیولوژیکی ـ تئولوژیکی می کشد و بی اعتبار می سازد:

گفت:
«آن (دیرنشین) گلیم خویش بدر می کشد ز موج
و این (فعال اجتماعی)  سعی می کند که بگیرد غریق را.»

4
·        سعدی دشمن سرسخت آنارشیسم و عرفان و عزلت گزینی است.
·        شاید در این حکایت قصد دادن اندرز به هیئت حاکمه را در دل داشت باشد.
·        تا قدر سوبژکت های  خردمند خردگرا و خردپرور را بدانند و آنها را با دلخوری معینی از خدمت به جامعه، معزول نسازند.

5
ای پادشاه، نشان خردمند کافی، جز آن نیست
که به چنین کارها تن در ندهد.

·        وزیر و یا سعدی ضمنا با این جواب سر بالا به سلطان، هیئت حاکمه را به بیگانگی با خرد متهم می کند و ضمنا از عزت انسانی به دفاع برمی خیزد.
·        دیالک تیک کیش ریاضت نیز همین جا ست:
·        ریاضت تجسم دیالک تیک عزت و ذلت است.
·        کسب و یا حفظ عزت انسانی به بهای تحمل ذلت مادی و یا معنوی.
·        سقوط از مقام وزرات به درجه دراویش (ذلت)، ضمن حفظ و برای حفظ عزت انسانی خود و همنوعان خود.
·        برای نگریستن بی مهابا در آئینه و شرم نکردن از دیدن قیافه خویش.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    شاید در این حکایت قصد دادن اندرز به هیئت حاکمه را در دل داشته باشد
    درست است.
    با پوزش.

    پاسخحذف