۱۴۰۴ مهر ۱۳, یکشنبه

درنگی در شعری از سیاوش کسرایی تحت عنوان «سگ رامی شده ایم. گرگ هاری باید.» (۷)

  

 

سیاوش کسرایی 

(۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۴)

چاپلوسانه به دور و بر پاهای کسی می پوییم

که

 اتو دارد، شلوار سفیدش هر روز

برق دارد، کفشش

و به دستان پر انگشتری او ست، مدام

بافته شلاقی چرمین و دسته طلا.

معنی تحت اللفظی:

ما بسان سگی که در حال اهلی شدن توسط مربی خوش پوش شلاق به دست است، 

چاپلوسانه دور و بر پاهایش می پلکیم.

سیاوش

در این بند شعر

روند تربیت توده ای ها را، یعنی اهلی سازی سگان سرسپرده توده توسط نمایندگان شلاق به دست و خوش پوش انقلاب سفید (که شلوار سفید در بر دارد)

را

به طرزی رئآلیستی و راسیونالیستی

تصور و تصویر می کند.

روانشناسی هر قربانی شکنجه بی سلاح و بی پناه زیر شلاق شکنجه گر

هم

شبیه روانشناسی سگی است که روند و روال اهلی شدن را از سر می گذراند.

این روند و روال اهلی سازی سگان توده

اما

با توجه به بند پیشین همین شعر

(استخوانهایی از سفره ی رنگارنگش

که به سوی ما پرتاب شده

باوفامان کرده ست.)

مبتنی بر دیالک تیکی از تهدید و تطمیع (بیم و امید، شلاق و شیرینی) است.

دیالک تیک تهدید و تطمیع (بیم و امید)

یکی از مهم ترین، مرکزی ترین و مکررترین دیالک تیک های تربیتی و منضبط سازی کریم در قرآن کریم است.

مراجعه کنید

به

قرآن کریم از دیدی دیگر

 

خیز می گیریم گه گاه و به او حمله کنان

پارس بر می داریم

ما ولی خشمش را هیچ نمی انگیزیم.

معنی تحت اللفظی:

سگان توده

در روند و روال اهلی شدن مبتنی بر زر و زور، شیرینی و شلاق، تطمیع و تهدید، امید و بیم

بر اهلی شدن خود واکنش سگ واره از خود نشان می دهند.

مربی شلاق به دست

هم

محتوای پارس سگ واره شان

را

 می فهمد.

به همین دلیل

از پارس آنها خوشحال می شود و نه خشمگین.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر