۱۴۰۳ شهریور ۶, سه‌شنبه

ماه مجروح


     

     
    شاهپور بیژنی 
     
     
    سیاوش بیژنی
    ماه مجروح
    (شهریور ۶۷)
     (به یاد شاهپور بیژنی)

    در آن ماه ِ مجروح
    که زخم ها
    مهلت التیام نیافتند.
     
    ارابه های مرگ
    مسافران ِ انباشته خود را
    درحفره های متروک فرو ریختند
    تا مگر تاریخ بر تَن های بی نفس
    شیون نتواند.
     
    آه..
    چه شهریوری! 
     
    پایان
      

    شهریور ۱۳۶۷ بود 
    که اولین خبر را اسفندیار از پشت تلفن داد:
    - برادرم را خلاص کردند!
    اول متوجه نشدم:
      یعنی آزاد شد؟ 
      با تعجب وشعف گفتم:
    - آزاد شد!
     اسفندیارنهیب زد:
      نه اعدامش کردند!  
     
    به یاد شب غم گرفته پائیزی سال ۱۳۶۷
     جمشید بیژنی
     
    پدرم
     
    هیچگاه پدرم را از باد نمی برم. 
     آنگاه که از درب زندان اوین در سیاهی وگرفتگی یک شب پائیزی بیرون آمد، 
    با ساک مندرسی بر دوشش:
    بازمانده از اعدام برادرم. 
     
    جسمش فروریخته درحال شکستن بود. 
    گویی روحی سرگردان، راه رفتنش بی اراده و بی هدف. 
     
    از میان جمعیت راه می گشود. 
     نه اشکی و نه شیونی. 
     زیر لب وردی می خواند که آه سوزناکی از جگر سوخته بود. 
     
    خود را به او رساندم. 
    ساک را از دوشش گرفتم. 
     دست در بازوی او انداختم، کشان کشان از جمعیت جدایش کردم.
    برکلوخی نشاندمش تا آرام بگیرد.
     
    ولی تا آخر عمر قرار نداشت. 
    مات به ما می نگریست وهنوز در شوک فاجعه بود. 
     
    تا زنده بود، نگفت که آن شب در اوین به او چه گفتند. 
    فقط خیره به ما می نگریست و آه می کشید. 
     
    از آن روز پیراهن مشکی بر تن کرد و تا آخرعمر پیراهنی جز به رنگ مشکی نپوشید.
     
    هرکس که او را دلالت می کرد که مشکی نپوش، 
    سکوت می کرد و به کار خود ادامه می داد. 
     
     گویی با این کار می خواست عمق جنایت را به هر دوست و رفیق و همشهری نشان دهد.
    یک سلاح اعتراض، آنگاه که دست و دهان بسته باشد.
     
    برادرم بی وداع در گور گمنامی خفته است 
    و 
    پدرم سالیان به دنبال نشانی از او ‌بود،
     بی نتیجه. 
     
    عجیب اینکه پدرم در کنارگور گمنامی خفته است که صاحب گور اجازه ندارد که نام و نشانی داشته باشد. 
    شاید این مکان آرامشی برای روح پدرم باشد.

    پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر