۱۴۰۳ شهریور ۳, شنبه

وجود و شعور (۷۱)

  

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین


فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی

 ۳

روانی به مثابه سوبژکتیو
ادامه

 

۹۰

·    امکان امتحان (آزمون و آزمایش) آنچه که دانش را از ایمان صرف مجزا می سازد، بدین طریق به عهده روانشناسی گذاشته می شود.

 

۹۱

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person

 

·    اما لازم است که میان خودنگری (مورد مشاهده قرار دان خود)، یعنی مشاهده مربوط به خودشناسی و  اینتروسپکسیون واقعی ، یعنی درک نادرست کاملا معینی از خودنگری تفاوت گذاشته شود.

 

۹۲

·    ماهیت اینتروسپکیونیسم و خودنگری اینتروسپکتیو  و خطای آنها این نیست که شناخت سوبژکت متوجه خویشتن او ست.

 

۹۳

·    امکان و ضرورت خودشناسی، امکان و ضروت خودآگاهی و خودداوری (مورد قضاوت قرار دادن خود) به قصد کنترل خویشتن را نمی توان انکار کرد.

 

۹۴

·    سمتگیری به سوی خویشتن خویش نه مشخصه اولیه، بنیادی و تعیین کننده اینتروسپکسیون، بلکه مشخصه ای مشتق گشته است.

 

۹۵

·    ماهیت اینتروسپکسیون در این است که ادعا شود که بازتاب روانی در خود روانی است:

·    ادعا شود که روانی، جهان بسته «نابی» است.

·    جهان بسته «نابی» که مجزا از شعور است.

 

۹۶

·    ادعا شود که فکری (ذهنی) است که به مدد خویشتن خویش، به طور بی واسطه، یعنی بدون وساطت مادی به شناخت خود نایل می آید.

 

۹۷

·    ظاهرا لازم است که انسان های دیگر با رفتارشان، (یعنی در آیینه رفتارشان، یعنی با بررسی داتاهای رفتاری شان. مترجم)، یعنی با وساطتی مادی شناخته شوند.

 

۹۸

·    اینتروسپکسیونیسم از این رو، دست به دامن خودنگری می شود که گویا به وساطتی توسط مادی نیازی ندارد.

 

(اینتروسپکسیونیسم 

روانی را به مدد خودش درک میک ند و توضیح می دهد و ماهیت بازتابی روانی را ماستمالی می کند.

اینکه کسی ماتم می گیرد، به این دلیل است که مثلا بچه اش بیمار است و غم او انعکاس پدیده ای مادی یعنی بیماری بچه اش است.

مترجم)

 

۹۹

·    اینتروسپکسیونیسم در آن، امکان توهم آمیزی را می بیند تا روانی را که سوبژکت به شناخت تجارب (روانگذشت های) خود نایل می آید، بدون اینکه پا از سرحدات روانی فراتر نهد و همزمان در جهان شعور محض بسته مجزا از جهان مادی بماند (درجا بزند)، توضیح دهد.

 

۱۰۰

·    ریشه فلاکت و ذلت همین جا ست.

 

۱۰۱

·    انتقاد باید بر ضد این فلاکت و ذلت باشد و نه بر ضد خودنگری.

 

۱۰۲

·    اگر کسی اینتروسپکسیون و اینتروسپکسیونیسم را رد می کند، این  به هیچ وجه من الوجوه بدان معنی نیست که او منکر امکان خودنگری (به معنی مشاهده من خویشتن خویش) است

·    انکار خودنگری بشر اصولا و اساسا به معنی انکار خوداگاهی و خودشناسی او ست.

 

(به معنی انکار موضوع (اوبژکت) بررسی قرار دادن «من» خویشتن خویش است. 

مترجم)

 

۱۰۳

·    خودشناسی اما هم امکان پذیر است  و هم ضرور.

 

۱۰۴

·    خودنگری می تواند به شناخت رئال (واقعی) منجر شود، اگر آن در اینتروسپکسیون به معنی خاص فوق الذکر، مورد استفاده قرار نگیرد.

 

۱۰۵

·    اگر بسان شناخت انسان های دیگر، مبتنی بر «آنالیز (تجزیه و تحلیل) داتاهای رفتار بشر باشد.»

·    یعنی در تخمین بررسی های مبتنی بر داتاهای خودنگری و خودشناسی باشد.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر