۱۴۰۳ شهریور ۹, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۵۲)

 

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۲ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

مده، بوسه بر دست من، دوستوار

برو دوستداران من، دوست دار

 

معنی تحت اللفظی:

با در آوردن ادای دوست، دست مرا نبوس.

اگر دوستدار منی، برو دست دوستداران مرا ببوس.

 

اکنون ماهیت عابد به اصطلاح توده ای آشکار می گردد:

پیش شرط دوستی با کسی را او در بوسیدن دست دوستداران آن کس می داند.

 

بنا بر این منطق تق و لق عابد،

اگر کسی دوستدار لاشخوری باشد، برای اثبات خلوص عشقش به لاشخور، باید دست نوکران و کنیزان و شکنجه گران و جلادان او را ببوسد.

 

چنین کردوکاری در ایده ئولوژی اشرافیت برده دار و فئودال اصلا رواج ندارد.

مرزبندی های طبقاتی در این نظامات جامعتی،

حتی میان روشنفکریت این طبقات اجتماعی (مثلا میان سلسله مراتب روحانیت) خدشه ناپذیرند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر