۱۴۰۳ مرداد ۱۱, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۲۹)

Bild


 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۲ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

۱

نشد گم، که روی از خلایق بتافت

که گمکرده خویش را باز یافت

 

معنی تحت اللفظی:

کسی که جامعه را ترک کرده و به بر و بیابان زده، گم و گور نشده است، بلکه گمکرده اش را پیدا کرده است.

 

 

 آسمان در شعر سعدی و حافظ و فقه اسلامی

شبیه جامعه برده درای و فئودالی است:

در آسمان هم

مناسبات ارباب و رعیتی حاکم است و همه چیز به صورت سلسله مراتبی طبقه بندی شده است.

نه تنها خود آسمان طبقاتی است،

نه تنها ملائکه و اجنه به طبقات و درجات مختلف تعلق دارند، بلکه بهشت و جهنم نیز مدارج و منازل و طبقاتی دارند.

برابری نه تنها در زمین، بلکه در جنت و حتی در دوزخ وجود ندارد.

 

دنیا با عقبی فقط یک تفاوت اساسی دارد:

در دنیا مبارزه طبقاتی اجتناب ناپذیر است، ولی در عقبی از مبارزه طبقاتی، علیرغم وجود طبقات خبری نیست.

تفاوت و تضاد رئال یا ایدئال

هم همین است و هم همین،‌ سؤال برانگیز است.

برای اینکه اساسا و اصولا عکس باید منطق بر اصل باشد.

 

شاید دلیل این تناقض این باشد که در عقبی، خود خداوند تعالی سلطنت می کند، نه سایه های او.

 شاید عدل  عقباشمول الهی ساختار طبقاتی عقبی را از انفجار انقلابی مصون نگه می دارد.

از این رو ست که سعدی و حافظ و امثالهم خواهان عدل شاهانه اند، تا طبقات اجتماعی همچنان باقی بمانند و مبارزه طبقاتی بی ثمر باشد:

 

حافظ

ساقی به جام عدل بده باده تا گدا

غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند.

 

شاه را به بود از طاعت صد ساله و زهد

قدر یک ساعته عمری، که در او داد کند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر