۱۴۰۳ مرداد ۲۹, دوشنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره النساء ویا زنان) (۳۰۱)

 

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾
[ النساء: ۵۶]

آنان را كه به آيات ما كافر شدند به آتش خواهيم افكند. هرگاه پوست تنشان بپزد پوستى ديگرشان دهيم، تا عذاب خدا را بچشند. خدا پيروزمند و حكيم است.

﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۖ لَّهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ ۖ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِيلًا﴾
[ النساء: ۵۷]

و آنان را كه ايمان آورده و كارهاى نيكو كرده‌اند به بهشتهايى كه در آن نهرها جارى است درآوريم، تا ابد در آنجا خواهند بود. و در آنجا صاحب زنان پاك و بى‌عيب شوند و در سايه‌هاى پيوسته و خنك جايشان مى‌دهيم.

کریم در این دو آیه،

به طبقه بندی سوبژکتیو بشریت می پردازد.

سؤال این است که چرا ما از طبقه بندی سوبژکتیو دم می زنیم؟

به این دلیل که معیار کریم  برای طبقه بندی بشریت 

کفر و ایمان به آیات قرآن کریم است 

و

کفر و ایمان هر دو چیزی سوبژکیتو است و نه اوبژکتیو.

کافی است که لا اله الا الله بگویی و مؤمن محسوب شوی 

و

 اگر نگویی تکفیر شوی و به بهانه محاربه با خدای کذایی کریم، اعدام شوی و یا مجبور به دادن باج و خراج گردی و مادام العمر در زیرزمین زندگی کنی.

 

سوبژکتیویسم

یکی از مکاتب فکری و معرفتی غیرعلمی، غیرمنطقی  و خرافی است

که

طبقات اجتماعی مرتجع تبلیغ می کنند و تعلیم می دهند.

خود کریم بعدها به درستی خواهد گفت که خلایق دین خوانین و سلاطین سوار بر گرده خود را می پذیرند.

یعنی ایمان مبتنی بر زر و زور است و نه مبتنی بر شناخت و شعور.

کریم

با این معیار سوبژکتیویستی،

بشریت را دو طبقه کذایی مؤمن و کافر تقسیم بندی می کند

و

بعد

به مؤمنین وعده بهشت می دهد که باغی با نعمات مادی و غریزی (سکس با زنان و نران زیبا) است 

و

  کفار را به هراس از عذاب دوزخ می اندازد.

کریم

اهل استدلال علمی و تجربی نیست.

کریم

به عوض استدلال علمی و تجربی و منطقی

همیشه دیالک تیک تهدید و تطمیع را به خدمت می گیرد و به صورت دیالک تیک بهشت و دوزخ بسط و تعمیم می دهد.

این همان منطق خدایان زمینی (خوانین و سلاطین   برده دار و فئودال و روحانی) و سرمایه دار است که خدای کریم عکس انتزاعی ـ آسمانی انها ست.

خدایان زمینی مادی و واقعی و مشخص اند و خدای آسمانی فکری و خیالی و مجرد (انتزاعی) است.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر