۱۴۰۳ شهریور ۹, جمعه

درنگی در دو شعر برای مرتضی کیوان (۷)

 

 
مرتضی کیوان 
(۱۳۰۰ خورشیدی اصفهان − ۲۷ مهر ۱۳۳۳ تهران) 
شاعر، منتقد هنری، روزنامه‌نگار و فعّال سیاسی 
عضو حزب تودهٔ ایران 
  مرتضی کیوان در روزهای پس از کودتای ۲۸ مرداد، در حالی که سه تن از نظامیان فراری سازمان نظامی حزب توده را در خانهٔ خود پنهان کرده‌بود، دستگیر  و به جرم «خیانت»، در ۲۷ مهر ۱۳۳۳، در زندان قصر تیرباران شد.  

درنگی 
از
میم حجری
 

هوشنگ ابتهاج
( ه.ا.سایه )
(تهران، ۲۷ خرداد ۱۳۵۸)

از مجموعه «یادگار خون سرو»
 
 کیوان ستاره شد
تا شب‌گرفتگان
راه سپیده را بشناسند.
 
معنی تحت اللفظی:
هدف و آماج کیوان از شراره وار رفتن و ستاره شدن،
 نشان دادن راه سپیده به شبگرفتگان بود. 
 
شعرا و سفها چنان وانمود می کنند 
که انگار ارانی ها، روزبه ها، کیوان ها
شیفته مرگند.
یعنی
نه مارکسیست، بلکه نیهلیستند.
نه کمونیست، بلکه آنارشیست و اوانتوریست و فئودالیست و فوندامنتالیستند.
 
شعرا و سفها چنان وانمود می کنند 
که انگار ارانی ها، روزبه ها، کیوان ها
تنها راه روشنگری (رهنمایی توده) را در سرکشیدن جام شهادت می دانند.
 
شعرا و سفها
بی اعتنا به نیت و میزان فراست و صداقت شان،
جای اشاعه شعور را با اشاعه شور پر می کنند.
جای اشاعه عقل را با اشاعه غریزه پر می کنند.
جای محتوا را با فرم و جای ذات را با ظاهر پر می کنند.
 
بینش شعرا و سفها
چه بسا فئودالیستی و کلریکالیستی (روحانیتیستی) است.
 
ادگار خون سرو
 
سرو به مثابه نمود آزادگی، 
یکی از مفاهیم اخلاقی اشرافیت برده دار و فئودال و روحانی است.
 
مفهوم سرو
ماهیتا ضد توده ای و ضد اتیک و استه تیک و اخلاق توده  است.
 
اینکه اشرافیت فئودال و روحانی
جوانان را حلق اویز و تیرباران و شعرا را تبرئه و آزاد می کنند،
دال بر شم طبقاتی تیز آنها ست.

شعرا و سفها
خادمان بالقوه و بالفعل ارتجاع فئودالیستی و فوندامنتالیستی اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر