۱۴۰۳ شهریور ۱, پنجشنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره النساء ویا زنان) (۳۰۲)

  

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

﴿۞ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾
[ النساء: ۵۸]

خدا به شما فرمان مى‌دهد كه امانتها را به صاحبانشان بازگردانيد.

 و چون در ميان مردم به داورى نشينيد به عدل داورى كنيد. 

خدا شما را چه نيكو پند مى‌دهد. 

هر آينه او شنوا و بيناست.

 کریم در این آیه 

به رعایت اکید دیالک تیک امانت گرفتن و امانت پس دادن، فرمان می دهد.

بعد همین دیالک تیک امانت مادی را به صورت دیالک تیک امانت فکری بسط و تعمیم می دهد:

منظور کریم از قضاوت عادلانه، رعایت عینیت مربوطه است.

رعایت صرفنظر از ذهنیت (سوبژکتیویته) و میل و هوس و سود و زیان خویش و طرفداری از حقیقت است.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾
[ النساء: ۵۹]

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا اطاعت كنيد و از رسول و اولوالامر خويش فرمان بريد.

 و چون در امرى اختلاف كرديد اگر -به خدا و روز قيامت ايمان داريد- به خدا و پيامبر رجوع كنيد.

 در اين خير شماست و سرانجامى بهتر دارد.

کریم در این آیه

مؤمنین را به اطاعت از خدا و اولوالامر فرامی خواند.

  منظور از اولوالامر در قاموس اهل تشیع،

 امامان دوازده‌گانه اند.

 اما در قاموس اهل تسنن،

خلفای راشدین یا حاکمان عادل یا علما هستند. 

امروزه 

سیدعلی خامنه ای را ولی امر می نامند و کشوری به نام ایران را ملک خصوصی او جا می زنند و بر مفهوم بیت المال آفتابه برمی دارند.

یعنی دیگر فرقی بین اهل تشیع و تسنن وجود ندارد.

دیالک تیک الله  والوالامر هم بسط و تعمیم دیالک تیک طبقات حاکمه و هیئت های حاکمه است.

الله

عکس انتزاعی ـ آسمانی طبقات حاکمه است.

الله یک مفهوم است.

یعنی چیزی انتزاعی و مجرد است.

یعنی نتیجه تجرید و یا انتزاع اعضای طبقات حاکمه است.

به همان سان که مفهوم درخت، نتیجه تجرید سرو و صنوبر و بید و غیره است.

منظور کریم از رجوع به خدا و انبیاء

پیروی از دگم سنت انبیاء است.

 

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا﴾
[ النساء: ۶۰]

آيا آنان را نمى‌بينى كه مى‌پندارند كه به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو نازل شده است ايمان آورده‌اند، ولى مى‌خواهند كه بت را حَكَم قراردهند، در حالى كه به آنان گفته‌اند كه بت را انكار كنند. شيطان مى‌خواهد گمراهشان سازد و از حق دور گرداند.

کریم در این آیه

 شکوه از این دارد که خلایق علیرغم ایمان آوردن پنداری به کتب مقدس، 

بت را بر الله برتر می شمارند.

معلوم نیست که منظور کریم از بت چیست.

شاید منظورش سنن دوره بت پرستی باشد.

کریم در این آیه، دیالک تیک الله و ابلیس را به شکل دیالک تیک راهنما و چاهنما

بسط و تعمیم می دهد.

کریم

بدین طریق

بشریت را سلب آدمیت (سوبژکتیویته) می کند:

هدایت و ضلالت خلایق در پرتو دیالک تیک الله و ابلیس درک می شود و توضیح داده می شود

و

نه در پرتو شناخت و شعور خلایق.

بشر بدین طریق به مقامی نازلتر از جانور سقوط می کند.

چون جانور بر خلاف بشر، «خردمند» است و نه خر.

 جانور به تسلیحات شناخت شهد و شرنگ مجهز است و بی اعتنا به دیالک تیک الله و ابلیس است.

﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا﴾
[ النساء: ۶۱]

و چون ايشان را گويند كه به آنچه خدا نازل كرده و به پيامبرش روى آريد، منافقان را مى‌بينى كه سخت از تو رويگردان مى‌شوند.

کریم در این آیه، مفهوم منافق را به نحوی از انحاء توضیح می دهد:

منافق به کسی اطلاق می شود که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان است.

برای تعریف منافق

دیالک تیک ظاهر و باطن به خدمت گرفته می شود.

دیالک تیک ظاهر و باطن

فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک پدیده و ماهیت است.

دیالک تیک ظاهر و باطن

بر خلاف دیالک تیک پدیده و ماهیت،

دیالک تیکی سوبژکتیو است و نه اوبژکتیو.

فقط شامل حال افراد (سوبژکت) می شود.

﴿فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا﴾
[ النساء: ۶۲]

پس چگونه است كه چون به پاداش كارهايى كه مرتكب شده‌اند مصيبتى به آنها رسد، نزد تو مى‌آيند و به خدا سوگند مى‌خورند كه ما جز احسان و موافقت قصد ديگرى نداشته‌ايم؟

نزول کذایی این جور آیات، دلایل مشخص عینی داشته است.

کریم مصائب خلایق را به گردن خدا می اندازد:

مصیبت در قاموس کریم، پاداش الهی به بدکاران است.

بدکاران هم سوگند می خورند که حسن نیت داشته اند.

ولی خدا گول سوگندهای خلایق را نمی خورد.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر