۱۴۰۳ مرداد ۲۲, دوشنبه

درنگی در لاطائلات اجامر وطنی و اجنبی (۲۷)

 

 درنگی 

از 

میم حجری

زندگی بسیار کوتاه تر از آن است که، آن را صرف کینه ورزی،لجبازی، و گیر کردن در سوءتفاهم‌ها کنیم، 

چه خوب است که حرف ها،احساسات خوب یا بد، و حتی گلایه هایمان از یکدیگر را، رُک و بی‌پرده به همدیگر بگوییم، تا اینکه با خودخوری،پرده بکشیم روی حقایق؛ و رنج و دل‌آزردگی را عمدا امتداد دهیم.
متا

 

۱

زندگی بسیار کوتاه تر از آن است که، آن را صرف کینه ورزی،لجبازی، و گیر کردن در سوءتفاهم‌ها کنیم

معنی تحت اللفظی:

به دلیل کوتاهی زندگی (عمر)

از اقدامات زیر صرفنظر کنیم:

کینه ورزی

لجبازی

 گیر کردن در سوءتفاهم‌ها



متا در این جمله، علاوه بر صرفنظر از کینه ورزی، نهی از لجبازی می کند.
 
همانطور که ذکرش گذشت،
  مفهوم لجباری از تجرید چیزهای فوق الذکر تشکیل یافته است و نهی از لجبازی به معنی نهی از همه کردوکارهای مربوط به آن چیزها ست:
 

 
لجبازی مترادف است با ستیزه جویی، کله شقی، یکدندگی، پافشاری به موضع و نظر خود
 
۲

 
لجباز به جای احترام گذاشتن به عقاید دیگران، 
فکر می کند که دانای کل است و درست و غلط را می داند و انتظار دارد که دیگران عقاید او را بپذیرند. 
 
نهی از لجباری
ثالثا
دعوت به احترام گذاشتن به عقاید دیگران است.
 

 
اصولا
 باید میان احترام فرمال و صوری و الکی و عادتی و سنتی 
و 
احترام محتوایی و ماهوی و عاطفی و عقلی و قلبی 
و
میان احترام به همنوع به مثابه همنوع و احترام به عقاید همنوع 
فرق گذشت:
 
مثال:
 

 
اخیرا در آلمان امپریالیستی،
 فاشیستی با اکثریت آرا در انتخابات استانی
به سمت استاندار برگزیده شد.
رسم بر این است که در اولین روز اجلاس پارلمان نمایندگان احزاب مختلف استان،   
یکی از آنها دسته گلی به استاندار منتخب تقدیم می کنند و ادای احترام می کنند.
 

 
برای نماینده حزب چپ (راملو)،
 اما 
احترام به عادولف جدید، آسان نبود.
او (راملو) با دسته گلی مثل بقیه نمایندگان به او نزدیک شد و به عوض دادن دسته گل به دست عادولف،  
دسته گل را به زیر پای او انداخت.


 
احترام به همنوع حتی حدی دارد و اگر از حد بگذرد به کیش شخصیت (لاشخور پرستی) منجر می شود که توهین شأن بشر است و کردوکاری ارتجاعی و زیانبار است.
 
احترام به نظر و عقاید دیگران
یکی از خرافات رایج از قدیم است که در جوامع طبقاتی ایدئالیزه شده و به مقام فضیلت اخلاقی و هنجار اجتماعی ارتقا داده شده است.
بدین طریق و با این ترفند،
 جلوی هماندیشی صادقانه و پیگیرانه و برابرحقوق میان اعضای جامعه گرفته می شود و از کشف حقیقت جلوگیری به عمل می آید.
 
از این رو، خردگرایان انقلابی بر آنند که تنها چیزی که قابل احترام است،
حقیقت است و نه هر عقیده و نظر هر لاشخوری.
 
۲
لجباز به جای احترام گذاشتن به عقاید دیگران، 
فکر می کند که دانای کل است و درست و غلط را می داند و انتظار دارد که دیگران عقاید او را بپذیرند. 
 
متا
هر هماندیش سرسخت و پیگیر وفادار به حقیقت عینی
را
با صفات قبیحه از قبیل پرمدعا، از خودراضی، متوهم نسبت به میزان دانش و صحت نظر خود
 می آلاید و تحقیر می کند.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر