۱۴۰۳ مرداد ۲۰, شنبه

درنگی در لاطائلات اجامر وطنی و اجنبی (۲۵)

Bild

 درنگی 

از 

میم حجری

زندگی بسیار کوتاه تر از آن است که، آن را صرف کینه ورزی،لجبازی، و گیر کردن در سوءتفاهم‌ها کنیم، 

چه خوب است که حرف ها،احساسات خوب یا بد، و حتی گلایه هایمان از یکدیگر را، رُک و بی‌پرده به همدیگر بگوییم، تا اینکه با خودخوری،پرده بکشیم روی حقایق؛ و رنج و دل‌آزردگی را عمدا امتداد دهیم.
متا

 

۱

زندگی بسیار کوتاه تر از آن است که، آن را صرف کینه ورزی،لجبازی، و گیر کردن در سوءتفاهم‌ها کنیم

معنی تحت اللفظی:

به دلیل کوتاهی زندگی (عمر)

از اقدامات زیر صرفنظر کنیم:

کینه ورزی

لجبازی

 گیر کردن در سوءتفاهم‌ها



متا در این جمله، علاوه بر صرفنظر از کینه ورزی، نهی از لجبازی می کند.
 
مشخصه مشترک متا با بقیه بیگانگان با  فوت و فن تفکر مفهومی،
بیگانگی با تعریف علمی استاندارد مفاهیم است.
 
 
منظور از لجبازی کسی و دلایل لجباری او چیست؟
 
 
 
برای درک منظور متا از لجبازی سری به واژه نامه ها برنیم:
 
۱

 
لجبازی مترادف است با ستیزه جویی، کله شقی، یکدندگی، پافشاری به موضع و نظر خود
 
۲

 
لجباز به جای احترام گذاشتن به عقاید دیگران، 
فکر می کند که دانای کل است و درست و غلط را می داند و انتظار دارد که دیگران عقاید او را بپذیرند.
 
اکنون می توان گفت که مفهوم لجباری از تجرید چیزهای زیر تشکیل یافته است و نهی از لجبازی به معنی نهی از همه کردوکارهای مربوطه به آن چیزها ست:
 
۱
ستیزه جویی
(هماندیشی، هماموزی، بحث در هر زمینه فکری، موضعمندی، مدافعه از موضع و سنگر نظری و عملی خود)

۲
 کله شقی و یکدندگی
(عدم تجدید نظر در موضع و سنگر و نظر خود)
 که هم می تواند کودکانه باشد، یعنی بدون دلیل روشن علمی و منطقی و تجربی باشد
و
هم می تواند مذهبی (فاناتیکی) ـ عقیدتی باشد، یعنی به دلایل ضد علمی، غیرمنطقی، متافیزیکی ـ ماورای الطبیعی باشد.
 
مثلا
اعتقاد خرکی و فاناتیکی به وجود امامی هزارساله
اعتقاد به اعجاز
مثلا
اشاره ای به سر انگشتی و دو شقه شدن قمر و رفتن یک شقه اش به شرق آسمان و شقه دیگر به غرب آن.
زدن عصایی بر رود خروشانی و سد شدن موقتی رود و عبور لشکری از معبر ناشی از اعجاز.

۳
 پافشاری به موضع و نظر خود
مثلا 
داشتن موضع و سنگر و نظر در زمینه ای، 
یعنی سرگردان نماندن میان مواضع و سنگرها و نظرات مختلف و متفاوت و متضاد.
 
یعنی هپیلی هپو و هر دم بیلی و لاابالی نبودن.
یعنی زباله نبودن.
 
۴
بی احترامی به عقاید دیگران
 
۵
 خود را دانای کل دانستن
یعنی روی نیاوردن به تردیدگرایی، 
یعنی داشتن معیار برای تمیز حقیقت از باطل، عام از خرافه.
 
۶
  وقوف به درست و غلط 
 
۷
انتقاد از دیگران و  اقناع از آنان و امید به مقبول افتادن نظر خود
 
متا با نهی از لجبازی کذایی، عملا نهی از همه خصایص و مواضع و اعمال فوق  الذکر و از آنجمله، نهی  از هماندیشی می کند.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر