۱۴۰۳ مرداد ۲۲, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۳۷)

 

Bild

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۲ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

۱

قوی بازوان اند، کوتاه دست

خردمند شیدا و هشیار مست

معنی تحت الللفظی:

عشاق حق

دیالک تیکی از قوت و ضعف،

  دیالک تیکی از خردمندی و دیوانگی

و

دیالک تیکی از مستی و هشیاری اند.

 

ادعای دیالک تیک هشیاری و مستی بودن عرفا

 نیز ادعای باطلی است.

تار و مار کردن خرد (خردستیزی) همواره با تار و مار کردن هوش (خریت) در پیوند تنگاتنگ قرار دارد.

  

هوشمندی و خردمندی لازم و ملزوم یکدیگرند.

 

سعدی کارکشته ترین ایدئولوگی است که طبقات استثمارگر به خود دیده اند.

او با مهارت عجیبی همه حقایق اجتماعی را وارونه و تحریف می کند.

او به جای استعمال واژه «خردستیز»، از مفهوم مرکب «خردمند شیدا» استفاده می کند، که نوعی توجیه خردستیزی از سوی حکیم خردگرای قرون وسطی است.

او به جای استعمال واژه «بی هوش»، از مفهوم مرکب «هشیار مست» استفاده می کند، که نوعی تأیید خریت و خلسه و بی هوشی است.

 

سعدی برای اثبات این دیالک تیک باید با تفکر و خرد و شناخت تسویه حساب کرده باشد و به موضع فکری حافظ رسیده باشد:

به موضع اگنوستیسیسم (ندانمگرائی) و خردستیزی (ایراسیونالیسم.)

 

آنگاه می تواند به انکار شناخت واقعی و قابل شناسائی بودن هستی مادی برسد و شناخت و معرفت را در محرم راز عالم الغیب بودن خلاصه کند و برای مفاهیم دروغین «عارف»، «سالک» و غیره مشروعیت تئوریکی ـ تئولوژیکی (فلسفی ـ فقهی) دست و پا کند.

 

عارف و سالک نامیدن افراد خردستیز بیگانه با هوش،

 سیلی محکمی بر صورت معرفت و شعور انسانی است.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر