پروفسور دکتر کامیلیا وارنکه
برگردان
شین میم شین
۱
· حد، وحدت دیالک تیکی کمیت و کیفیت است.
۲
· «حد» به عنوان مقوله فلسفی برای اولین بار توسط هگل مورد استفاده قرار گرفته است.
(سعدی
البته
صدها سال قبل از هگل
این مقوله فلسفی مهم را بارها به کار برده است:
اندازه نگهدار که اندازه نکو ست.
بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس،
حد همین است، سخندانی و زیبایی را.
مترجم)
۳
· هگل «حد» را به معنی وحدت دیالک تیکی «کمیت» و «کیفیت» به کار برده است.
۳
· هر کیفیتی به طور کمی تعیین می شود.
۴
· تغییر تعین کمی هر چیز، سیستم و غیره تا درجه معینی تغییری در کیفیت آن چیز، سیستم و غیره نمی دهد.
۵
· حد، بیانگر درجه حداکثر و یا حداقل تغییرات کمی است، که منجر به تغییر کیفی نمی شوند.
۶
· اما به محض این که تغییر کمی از این درجه عدول کند (از حداکثر فراتر رود و از حداقل پایین تر) تغییر کیفی وقوع می یابد.
۷
· آموزه حد دیالک تیکی به مثابه وحدت کمیت و کیفیت، اکنون به برکت سیستم تئوری سیبرنتیکی (که مفهوم اکوی والنس (تعادل) را قابل محاسبه برای حد پدید آورده است)، ژرفا و غنای جدیدی کسب کرده است:
· مفهوم ثبات و یا عرصه ثبات.
۸
· این مفهوم نشان می دهد که در کدام حد و مرزی اختلالات حاصله در یک سیستم پویا به برکت مکانیسم های تنظیمی ذاتی سیستم برطرف می شوند و سیستم حالت و کیفیت اصلی خود را حفظ می کند.
۹
· حفظ ثبات سیستم به وسیله «پیوندهای برگشتی ترمیمگر» صورت می گیرد.
۱۰
· در سیستم های مافوق ثابت و مولتی ثابت تثبیت سیستم در مقابل اختلالات با استفاده از میدان عمل تعیین شده به وسیله حد صورت می گیرد.
۱۱
· برای حفظ سیستم، عناصر و روابط زاید می توانند ذخیره شوند و یا دور انداخته شوند.
۱۲
· مثلا گیاه در صورت بروز خشکسالی از تبخیر آب خود خودداری می کند و در صورت لزوم حتی برگها و میوه های خود را از خود دور می سازد تا با «فدا کردن کمی» فردیت خود را حفظ کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر