پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر مانفرد اشتارکه
برگردان
شین میم شین
مانفرد بور
(۱۹۲۷ ـ ۲۰۰۸)
فیلسوف و فلسفه ـ مورخ
رئیس انستیتوی مرکزی در آکادمی علوم آلمان دموکراتیک
از برجسته ترین نمایندگان مارکسیسم ـ لنینیسم
از مدافعان مارکسیسم ـ لنینیسم در قبال جریانات جدید تحت نام مارکسیسم (مثلا «فلسفه امید» ارنست بلوخ)
اثر معروف او:
«در زمنیه انتقاد از ایدئولوژی بورژوائی»
آثار:
گذار از فیشته به هگل (۱۹۶۵)
عظمت و محدودیت فلسفه کانت (۱۹۷۴)
خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۹۷۷)
تاریخ راسیونال (۱۹۸۶)
مداخلات، موضعگیری ها، اظهارات راجع به فونکسیون اجتماعی فلسفه و علم (۱۹۸۷)
اروپا و وضع فکری زمان (میراث فکری اروپا) (۲۰۰۰)
· (حسگرائی، نامی است برای جریان معرفتی ـ نظری ئی (جریان متعلق به تئوری شناخت) با مشخصات زیر:
۱
· حسگرائی مرحله حسی شناخت را مطلق می کند.
۲
· حسگرائی ادعا می کند، که کل شناخت ناشی از استنباط و ادراک حسی است.
۳
· حسگرائی میان تفکر و احساس تفاوت ماهوی قائل نمی شود.
۴
· حسگرائی کلیه نتایج تفکر را در ادراکات و استنباطات حسی خلاصه می کند.
۵
· حسگرائی فرم خاصی از امپیریسم (تجربه گرائی) است.
امپیریسم
(تجربه گرایی)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8916
پایان
۶
· حسگرائی پاسخ صریح به مسئله اساسی فلسفه نمی دهد و به وجود و یا عدم وجود عینی ـ واقعی منشاء و علت احساس وقعی نمی نهد.
مسئله اساسی فلسفه
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2967
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2968
پایان
مترجم)
۷
· از این رو ست که حسگرائی در پیوند با اگنوستیسیسم (ندانم گرائی) قرار دارد.
· مراجعه کنید به اگنوستیسیسم (ندانمگرائی)
ندانمگرایی
(اگنوستیسیسم)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3632
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3615
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3631
پایان
۸
· حسگرائی اما در تاریخ فلسفه عمدتا با ماتریالیسم پیوند داشته است.
· در حالیکه راسیونالیسم (ضد حسگرائی) اغلب با ایدئالیسم همراه بوده است.
۹
· نام « حسگرائی» برای تعیین کیفیت جهان بینانه فلسفه ای کافی نیست و لذا باید میان حسگرائی ایدئالیستی و حسگرائی ماتریالیستی تفاوت قائل شد:
الف
حسگرائی ماتریالیستی
· حسگرائی ماتریالیستی شناخت حسی را به مثابه انعکاس واقعیت عینی در آیینه ضمیر انسانی تلقی می کند.
ب
حسگرائی ایدئالیستی
· حسگرائی ایدئالیستی اما شناخت حسی را از منبع آن که در خارج از ضمیر انسانی قرار دارد، یعنی از ماده، ایزوله و مجزا می سازد و شناخت حسی را به مثابه نتیجه تأثیر اشیاء بر حواس پنجگانه نمی داند، بلکه برعکس، اشیاء را نتیجه مرحله حسی شناخت قلمداد می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر