۱۴۰۳ تیر ۲۰, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۱۰)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

رکابش ببوسید روزی، جوان

بر آشفت و برتافت از وی عنان

معنی تحت اللفظی:

روزی گدا زاده رکاب پادشاه زاده را بوسید.

پادشاه زاده عصبانی شد و افسار اسب را کشید و دور شد. 

بخندید و گفتا:

«عنان بر مپیچ

که سلطان عنان بر مپیچد ز هیچ

 

معنی تحت اللفظی:

گدازاده خندید و گفت:

از من دور نشو.

سلاطین از هیچ و پوچ دور نمی شوند.

 

۱

مرا با وجود تو هستی نماند

به یاد تو ام خود پرستی نماند

 

معنی تحت اللفظی:

گدازاده گفت:

با وجود پادشاه زاده برای من نه هستی هست و نه خودپرستی.

  

گدازاده

 به برکت عشق،

از فنای خویش سخن می گوید و از صعود به قله ای که او را از صفت ننگین «خودپرستی» تطهیر می کند.

 

عشق در قاموس نوکران سرسپرده نظام جامعتی بنده داری و فئودالی

چنین اکسیری است.

 

سعدی با این کار دست به عوامفریبی می زند.

 

اولا

خودپرستی (اگوئیسم، غریزه حفظ نفس)

خصیصه اله منتاری (بنیادی) است.

خودپرستی

شامل حال همه موجودات هستی از نبات تا جانور و بشر می شود.

خودپرستی

نه ننگ آور، بلکه فخر انگیز است.

خودپرستی

ضرورتی صرفنظرناپذیر است.

اگر موجودات خودپرست نباشند، به بهانه ای دست به انتحار می زنند.

 

در عصر کنونی

که فاشیسم و فوندامنتالیسم از مرگ، فضیلت می سازد،

خودپرستی به فضیلتی اجتماعی ـ انقلایی مبدل می شود.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر