پروفسور دکتر کامیلیا وارنکه
برگردان
شین میم شین
۱۳
· مفهوم فلسفی حد به معنی رایج در زبان عامیانه نیست که برای همه چیزها، سیستم ها و غیره حد واحدی وجود داشته باشد.
(مفاهیم
ساختار سلسله مراتبی دارند.
مثل عروسک های روسی اند.
مثلا مفهوم فلسفی حد
می تواند به مثابه مفاهیم شیمیایی، فیزیکی و فقهی و غیره
بسط و تعمیم یابد.
یعنی زیرمفاهیم خاص خود را در بطن خود دارد.
مترجم)
۱۴
· حد بیشتر وابسته به نوع مشخص سیستم مربوطه است.
۱۵
· قاعدتا سیستم هرچه بغرنجتر باشد، یعنی خودتنظیمگری و خودسازماندهی هرچه بهتر صورت گیرد، سیستم به همان اندازه نحوه های رفتاری بیشتری را در اختیار خواهد داشت، تا بتواند به کمک آنها کیفیت خود را علیرغم تغییرات کمی حفظ کند و به همان اندازه حد همه جانبه تری در اختیار داشته باشد.
۱۶
· اما سیستم هرچه ساده تر باشد، به همان اندازه میدان عمل تنگتری در اختیار خواهد داشت تا بتواند علیرغم تغییرات کمی کیفیت خود را حفظ کند.
۱۷
· کیفیت جدیدی که در روند توسعه (تکامل) پدید می آید، به وسیله روابط، ساختارها، نحوه های رفتار و غیره جدید، همواره مناسبات حدی و عرصه ثبات جدیدی به وجود می آورد، حتی اگر کیفیت کهنه با کیفیت جدید به لحاظ تعداد عناصر خود فرق اندکی داشته باشد:
مثال :
۱
· یک مولکول بغرنج آلی می تواند به لحاظ نوع و تعداد اتم های به هم پیوسته فرق چندانی با کوئازروات (ترکیبی از کلوئیدهای مختلف) ابتدائی نداشته باشد.
۲
· اما علیرغم آن، مولکول آلی (ارگانیکی) مناسبات حدی جدیدی دایر می سازد.
۳
· زیرا محدوده ای که در درون آن مجموعه، اتم های مولکول های غیرآلی (معدنی) می توانند سیستم های ثابتی تشکیل دهند، دیگر برای مولکول های آلی مصداق پیدا نمی کند.
۱۸
· مولکول های آلی عرصه ثبات جدیدی که به وسیله کیفیت جدید مشروط می شود، به دست می آورند.
مثال دیگر:
۱
· سوسیالیسم بلافاصله پس از پیروزی انقلاب سوسیالیستی در کشوری حتما نباید در مقایسه با جامعه سرمایه داری پیش از انقلاب راندمان تولیدی به مراتب بیشتری داشته باشد.
۲
· اما مناسبات تولیدی سوسیالیستی امکانات کاملا جدیدی برای بالا رفتن راندمان تولیدی پدید می آورند که در جامعه سرمایه داری پیش از انقلاب هرگز نبوده اند.
۱۹
· حد اگرچه به لحاظی خصوصیت شیئی دارد (یعنی برای هر شیئی حد خودویژه ای وجود دارد)، اما به لحاظی دیگر دارای وجوه مشخصه ای است که امکان طبقه بندی سیستم های کیفیتا متفاوت را (مثلا در عرصه موجودات زنده و جامعه) بنا بر ساخت عرصه ثبات شان پدید می آورند.
۲۰
· از این روست که الف. لانگه سیستم ها را به سه دسته تقسیم بندی می کند:
الف
· سیستم های «نابالغ»
ب
· سیستم های «بالغ»
پ
· سیستم های « پیر شونده».
۲۱
· هم سیستم های « پیر شونده» و هم سیستم های «نابالغ» فقط به کندی می توانند اختلالات وارده بر سیستم را حل و فصل کنند و لذا سیستم به تدریج می تواند به هنجار پیشین خود برگردد.
۲۲
· دلیل این امر در مورد سیستم های پیرشونده را باید در کهولت مکانیسم های تنظیمگر دانست.
۲۳
· دلیل آن در سیستم های نابالغ عبارت است از اینکه مکانیسم های تنظیمگرهنوز به طور کامل قوام نیافته اند و علاوه بر آن عرصه ثبات تنگی در اختیار دارند.
۲۴
· سیستم جوان در برابر اختلالات به دشواری می تواند تاب بیاورد و سیستم « پیر» رفته رفته از توان مقاومتش کاسته می شود.
۲۵
· بلوغ هر سیستم خود را در وسعت عرصه ثبات و در سرعت حل و فصل اختلالات نمایان می سازد.
· (الف. لانگه، ۱۹۶۶)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر