سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین
برگردان
شین میم شین
۱
جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی
الف
راجع به طرح مسئله
۱۴۰
· وقتی از خصلت بازتابی کردوکار روانی سخن می رود، مکانیسم فیزیولوژیکی این کردوکار به طور کلی اصلا در نظر گرفته نمی شود.
۱۴۱
· این ادعا که کردوکار روانی حاوی خصلت بازتابی (رفلکتوریکی) است، بدین طریق فقط نحوه و نوع تعین (دترمیناسیون) آن نشان داده می شود.
۱۴۲
· کردوکار بازتابی همیشه به کردوکاری اطلاق می شود که تعین خارجی دارد.
(یعنی
انعکاس واقعیت عینی است.
یعنی
در دیالک تیک واقعیت عینی و پدیده های روانی، نقش تعیین کننده از آن واقعیت عینی است.
مترجم)
۱۴۳
· در تئوری بازتاب (تئوری رفلکس، تئوری رفلکتورولوژیکی) که از تعین (دترمیناسیون) مکانیسیستی (مثلا درک بازتاب در مکتب دکارت و شاگردان بلاواسطه اش) به راه می افتد، تکانه خارجی به مثابه علت بازتاب تلقی می شود.
· تکانه خارجی ئی که اثر نهایی مؤثریت را به طور بیواسطه تعین می بخشد (دترمینه می کند).
۱۴۴
· تعیین به معنی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی اش اما در مغایرت با این تعین مکانیسیستی، هر اثرگذاری را به مثابه تأثیر متقابل در نظر می گیرد.
(یعنی
رابطه دیالک تیکی میان وجود و شعور، ماده و روح، واقعیت عینی و پدیه های روانی
را،
یعنی تأثیر متقابل میان اقطاب دیالک تیکی
را
در نظر می گیرد.
مترجم)
۱۴۵
· علل برونی (خارجی) با شرایط درونی مؤثر می افتند.
· شرایط درونی ئی که در وابستگی به تأثیرات برونی (خارجی) تشکیل می یابند.
۱۴۶
· تئوری ئی که اینجا مطرح می شود (تعیین به معنی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی اش) ماهیتا مبتنی بر این است که اصل دترمینیسم (تعین گرایی) به معنی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی اش بر کردوکار روانی مغز پیاده می شود.
· مراجعه کنید به دترمینیسم
تعین گرایی
(دترمینیسم)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13041
پایان
۱۴۷
· پیش شرط مشترک برای این تئوری کردوکار روانی و برای تئوری انعکاس را درک ماتریالیستی ـ دیالک تیکی دترمینیسم تشکیل می دهد.
۱۴۸
· درک ماتریالیستی ـ دیالک تیکی دترمینیسم، نهایتا تصور از کردوکار روانی به مثابه انعکاس جهان و به مثابه فونکسیون مغز را وحدت می بخشد.
(یعنی
کردوکار روانی
را
در دیالک تیک واقعیت عینی و مغز اندیشنده می بیند. مترجم )
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر