پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
پروفسور مانفرد بور
پروفسور گئورگ کلاوس
برگردان
شین میم شین
۱۵
موریتس اشلیک
(۱۸۸۲ ـ ۱۹۳۶)
فیزیکدان
فیلسوف
مؤسس محفل وین
· مطلق کردن این علائم قراردادی و تفسیر ایدئالیستی آنها از سوی نئوپوزیتیویسم به پیدایش تئوری علائم شناخت منجر شده که بنا بر آن، شناخت از تنظیم علائم مربوط به واقعیات امور معینی تشکیل می یابد.
· (اشلیک، «آموزه شناخت عمومی»، ص ۱)
۱۶
· تصویرتئوری ماتریالیستی ـ دیالک تیکی بر بنیان دستاوردهای علم الاشیاء (علوم طبیعی) جدید، تدوین یافته و بنیان های مبتنی بر علم الاشیایی خود را قبل از همه در نویروفیزیولوژی و فیزیولوژی کردوکار عصبی عالی و در نویرو سیبرنتیک می یابد.
· مراجعه کنید به بازتاب، سیستم علامتی
۱۷
· جامعه شناسی عامیانه به ساده کردن تصویرتئوری به مثابه تصویرتئوری مکانیکی مبادرت می ورزد و بدین طریق روند تاریخی ـ فکری از آن خود کردن واقعیت عینی و استقلال نسبی آن را نادیده می گیرد.
۱۸
· انگلس در سال ۱۸۹۰ میلادی در مخالفت با این طرز برخورد، درنامه ای به کنراد اشمیت می نویسد:
الف
· «فلسفه اما به مثابه تقسیم کار معینی در هر دوره، مواد فکری معینی در اختیار دارد.
ب
· فلسفه این مواد فکری معین را از فلسفه های پیشین به میراث می برد و بر بنیان این مواد فکری معین آغاز به کار می کند.
پ
· از این رو ست که کشورهای به لحاظ اقتصادی عقب مانده (مثلا آلمان در آن زمان) می توانند در زمینه فلسفه پیشقراول گردند.
ت
· به عنوان مثال:
۱
· فرانسه در قرن هجدهم در مقایسه با انگلستان که فلسفه اش مرجع فرانسوی ها بود
۲
· و بعدها آلمان در مقایسه با انگلستان و فرانسه.
ث
· اما رشد فلسفه در آلمان و فرانسه نیز به شکوفائی ادبی آن زمان شباهت داشت و نتیجه رشد اقتصادی بود.
ج
· اقتصاد اینجا مستقیما چیزی را به وجود نمی آورد، بلکه نحوه تغییر و تکامل مواد فکری به میراث رسیده را اغلب به طور غیرمستقیم تعیین می کند.
· زیرا بازتاب های سیاسی، حقوقی و اخلاقی اند که بزرگترین تأثیر مستقیم را بر فلسفه می گذارند.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۷، ص ۴۹۳)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر