شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت سیزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)
بخش سوم
۱
به چنگ آر و با دیگران نوش کن
نه بر فضله دیگران گوش کن
معنی تحت اللفظی:
خودت مایحتاج خود را در بیاور و منتظر تغذیه از پس مانده این و آن نباش.
سعدی
در این بیت شعر،
برای طفره رفتن از پرداختن به نتیجه آزمایش،
دست به وارونه سازی حقایق اجتماعی می زند و دست خود را رو میک ند.
یعنی جامعه ـ تئوری خود را فراموش می کند.
آنچه سعدی مورد انتقاد قرار می دهد،
در واقع شیوه زندگی اشراف بنده دار، فئودال و دربار است.
آنها هستند که در تولید اجتماعی شرکت ندارند و از طریق کندن پوست رعایا و بنده ها به زیست انگلی خود ادامه می دهند و توده مولد و زحمتکش را در ایام پیری و بیماری و علیلی به گدائی می اندازند.
به گدائی افتادن توده مولد و زحمتکش به هنگام پیری و یا بیماری و علیلی نتیجه حاکمیت این طبقه اجتماعی ارتجاعی و فاسد است،
نه خصلت بنیادی و مادرزادی آنها.
سعدی بر این امر واقف است،
او می داند که بنده ها و غلامان به هنگام پیری «آزاد» می شوند،
همان طور که خری به هنگام پیری و ضعف و بیماری در صحرا رها می شود تا طعمه گرگ بیابان شود.
او نمی تواند نداند که گدایان محصول جامعه فئودالی اند.
از این رو ست که می گوید:
«با دیگران نوش کن!»
سعدی و حافظ
مبلغ درویش دوستی و گداپروری اند.
بدون درویش دوستی و گداپروری به امید اجر دنیوی و اخروی
توده های بی خانمان
سیستم فئودالی را منفجر خواهند کرد.
حافظ این را با شم تیزطبقاتی اش بومی کشد و ویکتور هوگو دراثرماندگارش به نام «گوژپشت نوتره دام» صحت پیشگوئی حافظ را در انقلاب بورژوائی فرانسه نشان می دهد:
ساقی به جام عدل، بده باده
تا
گدا
غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند.
معنی تحت اللفظی:
اگر عدل در جامعه برقرار نباشد،
توده های تهیدست، دست به انقلاب خواهند زد.
احسان و گداپروری
مفری برای جلوگیری از انفجار انقلابی است.
سعدی بهتر می بود که این رهنمود را به شاهان و اشراف بدهد، که از فضله زحمت دیگران می خورند،
نه به مرد تیزهوش آزمایشگر.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر