۱۳۹۸ آذر ۱۲, سه‌شنبه

سیری در آثار مریم بهاری (۲۹)

 
مریم بهاری
 
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 
۱
محبوبه خانم توی این خانه حق آب و گل داشت.

حامله نمیشد.
تنها پسرش   
ـ مملی ـ
 حاصل نذر و نیازهایی است که کرده
و
 به
گفته خودش
 تو این خانه 
مملی رو از خدا گرفته.
 
در این جملات کوتاهتر از آه 
از
روح و یا شعور جامعه
پرده بر می افتد.
 
وقتی از شناخت هنری سخن می رود، 
منظور همین است:
ضمیر هنرمند 
(مریم بهاری در اینجا)
فونکسیون آیینه ای
را
به
عهده دارد:
واقعیت عینی 
چه طبیعی و چه جامعه ای
در
آیینه دل و یا ضمیر هنرمند
عکس می اندازد.
منعکس می شود.

آنچه که راوی خردسال قصه روایت می کند،
چیزی جز انعکاسات اوبژکت (عین) در آیینه سوبژکت (ذهن) هنرمند
نیست.
 
 
به
قول هراکلیت
پدر دیالک تیک خودپو
راهی
دو بار
طی می شود:
چیزی در آیینه ذهن و ضمیر هنرمند منعکس می شود
و
به
شکل مفهوم و یا اندیشه در می آید.
(چیزی سوبژکتیو و انتزاعی تشکیل می شود که فقط در ذهن وجود دارد)
 
بعد
آن چیز
(آن عکس و تصویر ذهنی و انتزاعی)
راه رفته
را
برمی گردد
و
جامه مادی می پوشد:
کلمه و جمله 
می شود
و
روی کاغذ
می نشیند.
 
صحت و دقت این مفاهیم و احکام و یا افکار (کلمات و جملات)  
  به
 کیفیت آیینه و انعکاس
وابسته است.

مثلا
انعکاس علمی
صحیح تر و دقیقتر 
از
انعکاس هنری
است.

انعکاس فلسفی ـ علمی
(مارکسیستی ـ لنیینستی)
صحیح تر و دقیقتر 
از
انعکاسات علمی و هنری و فقهی و خرافی و غیره
است.
 
۲
محبوبه خانم توی این خانه حق آب و گل داشت.

منظور از حق آب و گل داشتن
صاحب امتیاز بودن به دلیل سکونت دیرینه در جایی 
و
اینجا
به
دلیل حضور پیگیر در خانه آبا
است.
 
تسلط مریم بهاری بر زبان فارسی
هم شگفت انگیز است و هم ستایش انگیز.
 
طرز کاربرد ساز و برگ زبانی
توسط مریم بهاری
اما
ناتورال و سوسیال و راسیونال
(طبیعی، توده ای و عقلی)
و
نه
 غیرطبیعی، غیر توده ای و ضدعقلی.


فرق و تفاوت و تضاد تبیینی ـ هنری ـ استه تیکی مریم بهاری
با
هدایت و شاملو و غیره
همین جا ست.

اگرچه
مریم بهاری
 به
لحاظ خاستگاه طبقاتی
فرق تعیین کننده ای با آنها ندارد.

مریم بهاری
احتمالا
بسان شاملو
 فرزند یکی از افسران ارتش شاه
بوده
 که
به
عوض کوچ مدام با مادر و پدر و تشکیل گسست در روند آموزش و پرورش
به
مادر بزرگ
سپرده شده 
و
در
پیوند عمیق با توده
بزرگ شده است.

۳
محبوبه خانم توی این خانه حق آب و گل داشت.

مریم بهاری
برای این امتیاز محبوبه خانم
دلیل دارد.

دلیلی که به عنوان دلیل عرضه نمی شود.

مریم بهاری
اهل تعیین تکلیف به خواننده و همنوع و صدور فتوا و فرمان و رهنمود و هارت و پورت و باد افکندن در غبغب و طلبکاری از زمین و زمان و غیره نیست.
 
بسان توده
است
که
در 
دامنش پرورش 
یافته است
بی آنکه 
توده زاد
باشد.
 
۴
محبوبه خانم توی این خانه حق آب و گل داشت.
 حامله نمیشد.
 
دلیل داشتن حق آب و گل در خانه آبا (روضه خانه که درش باب الحوایج بوده)
همین
است.
 
محبوبه جون
از
باب الحوایج
بچه می طلبد.
 
بسان
زهرا
همسر سیف الله
که
برای شوهرش متفرمین می طلبید.
 
عقیده و ندبه و ضجه و زاری
(روح، شعور)
همواره 
سایه
نیاز زندگی و واقعی
(ماده)
را
بالای سر خود
دارد.
(مارکس، صلواة الله علیه)
 
اکنون فرق و تفاوت و تضاد مریم بهاری با هدایت و شاملو و دیگر زباله های طبقه حاکمه
بهتر
آشکار می گردد.
 
اولا
هدایت و شاملوی خردستیز
عمرا
به
این حقیقت امر عمیقا علمی ـ فلسفی ـ ماتریالیستی - دیالک تیکی
نمی رسیدند.
 
و
اگر
به
فرض محال
می رسیدند
آن
را
بسان مریم بهاری 
در
نهایت سادگی، فروتنی، بی ادعایی، بی اعتنایی، بی طرفی و بی نامجویی
ادا نمی کردند.
 
بلکه
از
بلندترین مناره های نثر وشعر و شور و شعار
بالا می رفتند
و
با
هارت و پورت و طعنه و تحقیر و دشنام و بد و بیراه
نعره می زدند.
 
۵
تنها پسرش   
ـ مملی ـ
 حاصل نذر و نیازهایی است که کرده
و
 به
گفته خودش
 تو این خانه 
مملی رو از خدا گرفته.
اکنون
فونکسیون دیگر خدای کذایی
در
قاموس توده
تبیین می یابد:
خدا
مسئول حامله شدن زنان
است.
 
خدا
همان اوتوریته ای
است
که
دندان 
می دهد
و
اگر
احیانا
فراموش نکرده باشد،
توسط اجامر جماران و جمکران
نان
می دهد.
 
سعدی
هم
می داند:
 
یکی طفل 
دندان 
برآورده بود
پدر سر به فکرت فرو برده بود
که من نان و برگ از کجا آرمش؟
مروت نباشد که بگذارمش
چو بیچاره گفت این سخن، نزد جفت
نگر تا زن او را چه مردانه گفت:
«مخور هول ابلیس تا جان دهد
همان کس که دندان دهد نان دهد
توانا ست آخر خداوند روز
که
 روزی رساند، 
تو چندین مسوز
نگارندهٔ کودک اندر شکم
نویسنده عمر و روزی است 
هم»
 
معنی تحت اللفظی:
نوزاد کسی دندان در آورده بود و نان لازم بود.
مرد
با
خود
اندیشید:
«اکنون نان از کجا پیدا کنم؟
چگونه بگذارم از گرسنگی بمیرد؟»
 
زنش
جواب مردانه ای
 به 
مرد
 داد:
«خدایی 
که
 دندان داده، 
نان هم خواهد داد.
 
خدایی
که
روز
را
خلق کرده،
روزی
را
 هم
مقرر کرده است.
 
خدایی
که
شکل و شمایل کودک
را
در
شکم
نقاشی کرده،
 عمر و رزق کودک
را
هم
بر
پیشانی اش
نوشته است.»
 
زنان شان
نرین 
اند 
عیرانیان.
 
واژه نرین
 را
به
بر مبنای نر 
ساخته ایم.
 
به
همان سان
که
واژه سنگین
را
بر مبنای سنگ
ساخته اند.
 
ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر