۱۳۹۸ دی ۱, یکشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۲۶)

 
 
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
 
فصل هفتم
اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت

فصل هفتم
بخش اول
قسمت ۷

۱
·     تبیین روند شناخت، توسط کانت به موضوع مسئله اساسی فلسفه منتهی می شود.

۲
·     این به لحاظ معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت)، به مثابه مناسبت (رابطه) سوبژکت و اوبژکت نمودار می شود.
·     به عبارت دقیقتر، به مثابه مناسبت سوبژکت شناسنده (انسان) نسبت به اوبژکت مورد شناخت (واقعیت عینی) نمودار می گردد.
·     (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۲۷۵)

۳
·     مسئله سوبژکت ـ اوبژکت به لحاظ زمانی، نخست توسط فلسفه کلاسیک بورژوایی مطرح می شود.

۴
·     پیش شرط حامعه ای ـ تاریخی مسئله سوبژکت ـ اوبژکت  عبارت است از پیدایش، تشکیل و توسعه شیوه تولید کاپیتالیستی.

۴
·     در مسئله سوبژکت ـ اوبژکت، روابط طبیعی و جامعه ای نمودار می گردند:

الف
·     یک بار به مثابه چیزهای قابل تسلط، قابل پیش بینی و شناخت توسط انسان ها.

ب
·     بار دیگر به مثابه چیزهای  غیرقابل تسلط، غیرقابل پیش بینی و غیرقابل شناخت.

۵
·     این تناقض، بالضروره، نه تناقض فکری صرف، بلکه تناقضی  اثبات شده  در واقعیت جامعه ای است.

۶
·     برای اینکه شیوه تولید کاپیتالیستی را اگرچه در عرصه های منفردش می توان به طرز راسیونال (عقلی، عقلایی) ارزیابی کرد، ولی نه در کلیتش.

۷
·     بازتولید کاپیتالیسم به مثابه کلیت (توتالیته)، فقط تحت شرایط بحران مستمر و مداوم امکان پذیر است.

۸
·     تفکر کلاسیک بورژوایی، مسئله کلیت را همواره به بحث کشیده است.

۹
·     مجاورت عقل و ایمان در سیستم فکری واحد و یا پیوست نهایی به اوتوریته های متافیزیکی، ضمن تأکید بر آزادی فردی، نتیجه تلاش بیهوده تفکر کلاسیک بورژوایی، در راه حل مسئله کلیت بوده اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر