۱۳۹۸ دی ۶, جمعه

متانقدی بر متد نقدی (۶)


جهانگیرعلی زاده

۱
جامعه باز و بسته

پوپر به پیروی از برگسون به دنبال معیار برای طبقه بندی جامعه بشری می گردد.
 
چرا و به چه دلیل؟
 
هدف و آماج علمای طبقه حاکمه امپریالیستی پیدا کردن آلترناتیوی برای درک ماتریالیستی تاریخ است که بزرگ ترین کشف مارکس بوده است.
 
 
درک ماتریالیستی تاریخ
کشفی همتراز
با کشف آتش برای جامعه شناسی است.
 
مارکس 
 معیار عینی و علمی خارایینی 
برای درک، توضیح و طبقه بندی جامعه بشری
کشف و اثبات کرده است 
و 
جامعه شناسی
 را 
به 
درجه علمی از طراز ریاضیات
 ارتقا داده است:
 
معیار مارکس برای تمیز جوامع بشری از یکدیگر 
زیربنای اقتصادی 
(مناسبات تولیدی) 
است 
که
 تابع سطح توسعه نیروهای مولده
 است
 و
 تعیین کننده روبنای ایده ئولوژیکی 
(دولت، قضاوت، حقوق، مذهب، اخلاق، هنر، فلسفه، آموزش و پرورش، آداب و رسوم و خرافات و غیره) 
 است.
 
با این معیار عینی و علمی آهنین مارکس 
جامعه بشری 
به
 انواع زیر 
طبقه بندی می شود:
 کمون اولیه
 برده داری
 فئودالیسم
 کاپیتالیسم
 سوسیالیسم
 کمونیسم
 
بدین طریق
 سیر توسعه پلکانی ـ  پروسه ای قانونمند جامعه بشری 
نشان داده می شود: 
یعنی
 گذار از فرماسیون اقتصادی نازل به عالی
 امری قانونمند، جبری، اجتناب ناپذیر و الزامی 
می گردد.
 
دیگر نمی توان
 برده داری 
را 
و 
یا 
فئودالیسم 
را 
و 
یا 
 کاپیتالیسم 
(سرمایه داری) 
را
 پایان تاریخ 
قلمداد کرد.
 
مثلا
فئودالیسم 
حتی
 اگر ۱۰۰۰ سال دوام آورد،
 گذارش به کاپیتالیسم
 بایدی است.
 
مثل زاده شدن کودکی است که در بطن مادرش رشد می کند.
 
در 
غیر این صورت 
جامعه دستخوش بحران فلج کننده خواهد گشت.
(مادر کودک خواهد مرد.)
 
هدف و آماج علمای امپریالیسم
 ابدی جا زدن فرماسیون کاپیتالیستی 
است.
 
۲ 
جامعه باز و بسته
 
برگسون و پوپر
 زیربنای اقتصادی جامعه بشری و نیروهای مولده 
 را 
نادیده می گیرند 
و 
از 
روبنای ایده ئولوژیکی 
دولت
 را 
برمی دارند 
و 
برای معیار سازی
 آن 
را 
عمده و برجسته می سازند.
 
بدین طریق
 جامعه بشری به طور کلی 
به
 دو نوع باز و بسته 
 طبقه بندی می شود، 
بی اعتنا 
به 
شیوه تولید
 بی اعتنا 
به 
فرماسیون اقتصادی
 بی اعتنا 
به 
مناسبات تولیدی
 (زیربنای اقتصادی)
 بی اعتنا 
به
 سطح توسعه نیروهای مولده.
 
سؤال:
 برگسون و پوپر
 مفاهیم باز و بسته
 را
 از 
 کجا
 پیدا کرده اند؟

۳ 
جامعه باز و بسته
 
برگسون و پوپر
 مفاهیم باز و بسته 
را
 از
 فیزیک
 اقتباس کرده اند.
 
در
 فیزیک
 سیستم ها
 را 
به
 دو نوع باز و بسته 
طبقه بندی می کنند.
 
جامعه بشری هم سیستمی است و برگسون و پوپر به تقلید از فیزیک
 جامعه بشری
 را 
به 
جامعه باز و بسته 
طبقه بندی می کنند.
 
سؤال: 
فرق سیستم باز و بسته در فیزیک چیست؟
 
۴ 
جامعه باز و بسته
 
سیستم باز 
 به 
سیستمی 
اطلاق می شود 
که
 با 
محیط پیرامون خود
 داد و ستد انرژتیکی
 دارد: 
مثلا
 اندام موجودات زنده 
سیستم بازی 
است: 
از
 محیط پیرامون
 مواد غذایی و آب و غیره 
را 
جذب می کند 
و 
به 
صورت مدفوع 
از خود دفع می کند 
و
به
محیط پیرامون پس می دهد.


سیستم بسته
اصولا و اساس
وجود
ندارد.
 
 فقط 
بمب 
می تواند سیستم بسته تلقی شود.
 
بمب با محیط پیرامون خود داد و ستد انرژتیکی ندارد.

۵

می توان گفت
که
برگسون و پوپر
با
مفاهیم علوم طبیعی 
به
حل و فصل مسائل جامعه بشری
می پردازند.

چنین کردوکاری
مجاز
نیست
و
فقط
به
درد عوامفریبی 
می خورد.

این
بدان
می ماند
که
کسی
با
چرخ خیاطی
زمین را شخم زند.

مفاهیم علوم طبیعی
مثلا فیزیک
به
درد جامعه شناسی
 نمی خورند.

عکس اینهم صادق است:
مفاهیم جامعه شناسی
هم
به
درد بررسی پدیده ها و روندهای طبیعی
نمی خورند.

۶

جامعه باز و بسته

بنا بر تئوری بند تنبانی برگسون و پوپر
جامعه کمون اولیه
که
فاقد دولت
است،
اصلا
جامعه
نیست
تا
باز و بسته
باشد
و
جامعه برده داری روم
جامعه باز
است.

چون
دولت روم
مجلس سنا
دارد
و
انتخابات
دارد
و
شفاف
است
و
چیزی
را
از
اعضای جامعه
(اقلیت آزاد)
پنهان نمی کند.

اکثریت برده هم که آدم محسوب نمی شوند.

گاو و گاوآهن سخنگو
هستند
و
کسی
نیازی به توضیح مسائل دولتی
به
گاو و گاوآهن
ندارد.

۷

جامعه باز و بسته

تئوری بند تنبانی جامعه باز و بسته
در
خیلی از رمان ها و فیلم های امپریالیستی
نیز
به
خورد خواننده و بیننده
داده می شود.

مثلا
در
رمان و فیلم دزیره،
که
ایرج پزشکزاد
به
فارسی ترجمه کرده است:

در این فیلم
کشور سلطنتی سوئد
با
پادشاهی از فرانسه
به
عنوان جامعه باز
مورد تقدیس قرار می گیرد
و
برتر از جامعه بورژوایی ـ انقلابی فرانسه
تحت رهبری ناپلئون بناپارت
جا زده می شود.

تئوری جامعه باز و بسته
فرمی
از
درک ایدئالیستی تاریخ
است
و
فقط
به
درد عوامفریبی می خورد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر