۱۳۹۸ آذر ۲۵, دوشنبه

تأملی در تحلیلی (۷)

 
احمد غلامی
 روزنامه‌نگار و نویسنده
 سردبیر روزنامه شرق 
  او روزنامه‌نگاری را در سال ۱۳۶۰ با روزنامه اطلاعات آغاز کرد.
 ویکی‌پدیا

جبههٔ فرو غلطیده‌گان 
ن. برین

تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
 
۱
و 
بدون شرح،
 تأمل یکی دیگر از این کابوس‌نویسان اصلاح‌طلب 
را 
مرور فرمائید،
 تا
 حضیض سیاست
 را در جبههٔ فروافتادگان ببینید.
 
فهم این جمله مؤلف این «تحلیل»
آسان نیست.
چون
مفاهیم او
ادبی ـ هنری
اند
و
نه
علمی و یا فلسفی
 
مثلا
کابوس نویس
حضیض سیاست
فرو افتادگان
 
معنی این مفاهیم
را
در
 هیچ
واژه نامه ای 
نمی توان پیدا کرد.
 
تنها مفهوم علمی او
مفهوم اصلاح طلب
است
که
معلوم هم نیست که من ـ زور او از اصلاح طلب چیست؟
 
طرفدار رفرمیسم؟
مثلا
سوسیال ـ دموکرات؟
 
باید ببینیم.
 
۲ 
احمد غلامی
 در 
روزنامهٔ شرق 
نوشته است:
«در اعتراضات اخیر نکته قابل تأملی به چشم می‌خورد 
که
 اغلب تحلیلگران سیاسی و جامعه‌شناسان
 مستقیم یا غیرمستقیم 
به
 آن
 اشاره کرده‌اند 
و
 آن نکته
 چیزی نیست مگر عدم مشارکت طبقه متوسط در این اعتراضات
 طبقه‌ای
 که 
در
 اعتراضات ۸۸ 
حضوری پررنگ داشت. 

تاکنون طبقه فرودست دو بار بعد از حوادث ۸۸،
 در 
دی ۹۶ و آبان ۹۸ 
برای تحقق خواسته‌هایش 
که
 جنبه اقتصادی و معیشتی داشته 
پا به میدان گذاشته است.

در 
دی ۹۶ و آبان ۹۸ 
تنگناهای اقتصادی و بعد افزایش قیمت بنزین و تبعات آن 
اعتراضات مردمی 
را 
شکل داد و فرودستان را به خیابان کشاند.

تاریخ اعتراضات اجتماعی 
نشان داده 
مصلحان و طبقات میانی جامعه 
کمتر میل به خشونت دارند 
و 
به
 دشواری
 می‌توان از آنان در سناریوهای خشونت‌بار 
بازی گرفت. 
 
طبقه متوسط 
حایلی میان حکومت و طبقات فرودست
 است
 و
 بخش بسیاری از این طبقه می‌توانند مطالبات طبقات فرودست 
را 
به شیوهای (؟) مدنی
 راهبردی کند. 
خاصه
 اینکه
 به
 لحاظ اقتصادی و وضعیت معیشتی 
فاصله چندانی بین طبقات متوسط و فرودست 
وجود ندارد 
و
 فاصله میان آنان بیش از هر چیز در شیوه دستیابی به مطالبات 
است. 
بی‌سرسازی طبقه متوسط،
 آن 
را 
به
 انفعال 
می‌کشاند 
و 
در 
انفعال طبقه متوسط 
طبقه فرودست نیز بی‌سر خواهد شد 
و 
معلوم نیست 
چه کسی
 در 
آینده 
سوار کار خواهد شد!»
 
ما این سخنان احمد غلامی
را
نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:
 
۳
«در اعتراضات اخیر 
نکته قابل تأملی به چشم می‌خورد 
که
 اغلب تحلیلگران سیاسی و جامعه‌شناسان
 مستقیم یا غیرمستقیم 
به
 آن
 اشاره کرده‌اند 
و
 آن نکته
 چیزی نیست مگر عدم مشارکت طبقه متوسط در این اعتراضات
 
این طرز «تحلیل» احمد غلامی،
طرز «تحلیلی» بورژوایی ـ امپریالیستی
است
که
در
رسانه های امپریالیستی
حسابی
 جا افتاده است.
 
 
ورنر سپمن
حکیم مارکسیست آلمانی
از
متد مبتنی بر فراگمنت گرایی (جزء گرایی)
سخن گفته است.
 
تشکیل و تغذیه عندیشه ـ لقمه های مک دونالدی خوشمزه و سهل الهضم
و
گذاشتن در دهن باز خواننده و شنونده و بیننده منفعل (پاسیو) و عاجز از خوداندیشی.
 
ظاهرا
 همه اجامر صاحب نظر
گفته اند
و
احمد غلامی
هم
می گوید
که
«در اعتراضات اخیر، طبقه متوسط شرکت نداشته است.»

احمد غلامی
می توانست 
از
طبقات و اقشار اجتماعی دیگری هم نام ببرد
 که
«در اعتراضات اخیر، شرکت نداشته اند.»
 
مثلا
کارگران، دهقانان، پیشه وران، بازاریان، زمینداران، سرمایه داران و غیره.
 
اما
  شرکت و عدم شرکت دیگر طبقات و اقشار اجتماعی
برای احمد غلامی
 مهم نیست.

مهم
شرکت و یا عدم شرکت طبقه متوسط است.

سؤال این است 
که 
چرا و به چه دلیل؟

۴
«در اعتراضات اخیر نکته قابل تأملی به چشم می‌خورد 
که
 اغلب تحلیلگران سیاسی و جامعه‌شناسان
 مستقیم یا غیرمستقیم 
به
 آن
 اشاره کرده‌اند 
و
 آن نکته
 چیزی نیست مگر عدم مشارکت طبقه متوسط در این اعتراضات
 
طبقه متوسط
چیست و کیست
که
هم
برای اجامر فاشیستی و امپریالیستی 
جالب و جذاب
است
و
هم
برای اجامر فاشیستی (پان اسلامیستی) و فئودالی ـ فوندامنتالیستی؟

ما
هرگز
نباید
طبقه متوسط
(کاست سوم در جوار رعایا و اربابان فئودال)
را
با
بورژوازی
که
در
بطن جامعه برده داری و به ویژه فئودالی رشد کرده 
و 
پس از پیروزی انقلاب بورژوایی
و
حذف فئودالیسم
روی کار آمده،
عوضی بگیریم.

کسب و کار نظریه پردازان امپریالیستی
خردستیزی به ترفند تحریف مفاهیم 
است.

من ـ زور از طبقه متوسط
اقشار بینابینی
در
جوامع سرمایه داری
 است.

در
جامعه شناسی بورژوایی
حتی
مفاهمی
تحت عنوان  «جامعه طبقه متوسط» و «طبقات متوسط»
تشکیل و مد شده اند:
 
۵
 
مفهوم جامعه طبقه متوسط 
یکی از مفاهیم جامعه شناسی بورژوایی است.
 
 مفهوم جامعه طبقه متوسط
بدان معنی است
 که 
طبقه متوسط 
به 
مهمترین بخش جامعه کاپیتالیستی (سرمایه داری) معاصر 
مبدل شده است.
 
فریدریش بولو
(۱۸۹۰ ـ ۱۹۶۲)
جامعه شناس و اقتصاددان (ناسیونال ـ اکونوم) آلمانی
استاد دانشگاه
از
علمای مهم نازیسم (فاشیسم آلمانی)
از
مؤلفین «واژه نامه جامعه شناسی» و «واژه نامه اقتصاد»

 به 
قول فریدریش بولو
جامعه شناسی بورژوایی، 
طبقه متوسط 
را 
به 
مثابه «تجسم اقشار اجتماعی ئی می داند 
که
 حلقه واسط میان اریستوکراسی (اشرافیت) اقتصادی،
بویژه
 بخش کارفرمایی (صنایع، کارخانجات، شرکت ها، مزارع و غیره) و کارگران است.»

  جامعه شناسی بورژوایی،
 امروزه 
میان طبقه متوسط قدیم و طبقه متوسط جدید 
تفاوت قایل می شود:

الف
  طبقه متوسط قدیم 
به
 طبقه سرمایه دارانی اطلاق می شود 
که
 به
 لحاظ اقتصادی 
مستقل است 
و 
به
 قشر اجتماعی ئی 
اطلاق می شود 
که 
اعضای آن دارای «درآمد متوسط» اند.

ب
  طبقه متوسط جدید
به
 اقشار رو به افزایش کارمندان و کارکنان 
اطلاق می شود.

  در
 قاموس جامعه شناسی بورژوایی، 
ترقی بخش هایی از کارگران صنعتی، کارکنان فنی، تجاری و اداری
 از سویی 
و
 تنزل اجتماعی بخش هایی از بورژوازی (طبقه سرمایه داران، کاپیتالیست ها) 
 از
 سوی دیگر
 به
 تشکیل طبقه متوسط جدید وسیعی 
منجر می شود 
و
 از
 دید جامعه شناسی بورژوایی،
 بدین طریق جامعه سرمایه داری همسطح و همتراز می گردد.

  این به معنی فرمی از احیای ایده اقتصادی آنارشیسم است:
  آنارشیسم 
شعار تبدیل همه اعضای جامعه سرمایه داری 
به 
خرده مالک و خره بورژوا
 را 
عرعر می کرد.

 طبقه حاکمه امپیریالیستی
 شعار تبدیل همه اعضای جامعه سرمایه داری به طبقه متوسط
 را 
عرعر می کند.
 

هلموت شلسکی
(۱۹۱۲ ـ ۱۹۸۴)
جامعه شناس آلمانی
استاد دانشگاه لایپزیگ

  هلموت شلسکی، 
چند سال قبل
 از
 «جامعه همسطحگشته متوسط» در آلمان فدرال 
دم زد.
 
  توسعه واقعی مناسبات مالکیت و مناسبات درآمد و مبارزه طبقاتی در کشورهای کاپیتالیستی
 این تئوری
 را 
عملا و عینا 
به 
مثابه خدعه علنی ایده ئولوژی بورژوایی برای انحراف انظار از مناسبات تولیدی کاپیتالیستی حی و حاضر و همچنان موجود و ماهیت طبقاتی تعیین کننده کاپیتالیسم و آنتاگونیسم (تضاد آشتی ناپذیر) میان بورژوازی و طبقه کارگر
 و
 ضمنا
 اقشار بینابینی
 (به اصطلاح طبقه متوسط) 
رسوا می سازد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر