۱۳۹۸ دی ۲, دوشنبه

هماندیشی با همنوعی اندیشنده راجع به شعر (۲)

پل اِلوار
 با 
نام اصلی اوژن- امیل-پ ل گرندل 
شاعر فرانسوی
 او از رهبران جنبش سوررئالیسم بین سال‌های ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۸ 
  یکی از مؤسسان مجله انقلاب سوررئالیست در سال ۱۹۲۴ 
 از
اعضای حزب کمونیست فرانسه 
  ویکی‌پدیا
 
تحلیلی
مسعود بهبودی
 
پیشکش
به
برزین آذرمهر 
 

۱
پل الوار
شب همیشه به تمامی شب نیست
 
شاعر 
در
اولین جمله این شعر
در
نهایت حسن نیت
کلیت شب
را
انکار
می کند.
 
حقیقت شب
اما
نه
در
جزئیت و جزئیات شب،
بلکه 
در 
کلیت (توتالیته) شب
است.
 
 
به
قول هگل
حقیقت
در
کل
است
و
کل
حقیقی
است.
 
مولانا
هم
می دانست:
مراجعه کنید
به
حکایت ارزیابی فیلی
در
ظلمات شب.
 
حقیقت فیل
نه
در
دم و خرطوم و عاج و دست و پای فیل،
بلکه
در
کل فیل
است.
 
به
زبان شاعر
همیشه
و
همه چا
در
تمامی فیل
 است.
 
 
در 
فاشیسم و فوندامنتالیسم
هم
می توان اجزای پسندیده یافت
و
آندو
را
به آب زمزم شست و تطهیر کرد.
 
حقیقت آندو
اما
در
کلیت (تمامیت، تمامت، تمامی) آندو 
ست.
 
سؤال
این
است
که
پل الوار
چه دلیلی بر صحت این ادعای خود دارد؟
 
۲
پل الوار

شب همیشه به تمامی شب نیست
 
چرا که من می گویم
چرا که من می دانم
که همیشه
در اوج غم یک پنجره باز است
پنجره ای روشن
و همیشه هست،

رؤیاهایی که پاسبانی می دهند
آرزویی که جان می گیرد
گرسنگی که از یاد می رود
و قلبی سخاوتمند
و دستی بخشنده
دستی گشوده
و چشم هایی که می پایند
و زندگی
یک زندگی برای با هم بودن
همیشه هست.
پل الوار
به
سؤال ما
جواب می دهد:
دلیل او بر شب تمام نبودن شب
نه
دلیلی عینی و علمی، 
بلکه
دلیلی شخصی و ذهنی
است:

۳
چرا که من می گویم
که همیشه
در
 اوج غم
 یک پنجره باز 
است
پنجره ای روشن
و 
همیشه 
هست
 
شب همیشه تمامی شب نیست،
برای اینکه پل الوار می گوید
که
در
اوج غم
همیشه پنجره روشنی باز است.
 پنجره روشنی 
که
همیشه
هست.

چون در اوج غم
پنجره روشنی همیشه باز است،
پس
شب همیشه تمامی  شب نیست.

زنده باد.
 
گفتن همان و بودن همان.
ادعای سوبژکتیو (دلبخواهی، خیالی) = حقیقت 

این
به
معنی سلب عینیت از حقیقت
است.

حقیقت 
بدین طریق
به
درجه چیزی سوبژکتیو و یا ذهنی و دلبخواهی 
تنزل می یابد 
و
مسخ می شود.

سعدی کجا ست
تا
به
شاعر سوررئالیسم سوت بزند و بتوپد:
دلایل قوی باید و معنوی
نه
رگ های گردن
به
حجت
قوی.

۴
چرا که من می دانم
که همیشه
در اوج غم یک پنجره باز است
پنجره ای روشن
و همیشه هست،

دلیل دم شاعر سوررئالیسم بر تمامی شب نبودن شب
این
است
که
او
می داند،
که
در
 اوج غم
پنجره روشنی همیشه باز است.
 
کافی است و یا خوننده و شنونده شعر
دلایل دیگری می طلبد؟
 
۵
رؤیاهایی که پاسبانی می دهند
آرزویی که جان می گیرد
گرسنگی که از یاد می رود
و قلبی سخاوتمند
و دستی بخشنده
دستی گشوده
و چشم هایی که می پایند
 
اقامه دلایل بند تنبانی
برای شاعر سوررئالیسم
آسانتر از خوردن آب خنگ
است:
شب همیشه تمامی شب نیست
به این دلیل
که 
اولا
رؤیاهایی
نگهبانی می دهند.
 
ثانیا
به
این دلیل
که
آرزویی جان می گیرد.
 
ثالثا
به این دلیل قوی
که
گرسنگی
از
یاد 
می رود.
 
رابعا
به این دلیل
که
دست سخاوتمند بخشنده ای و گشوده ای و چشمان پاینده ای
هست.
 
لاطائلات
بدین طریق
جای دلایل علمی و عینی
را
پر می کنند.
 
دلیل آخر شاعر
هم
شنیدنی است:
و
 زندگی
یک زندگی برای با هم بودن
همیشه هست.
 
چون
یک زندگی برای باهم بودن هست،
پس
شب همیشه تمامی شب نیست.
 
می توان گفت
که
سوررئالیسم
مکتب هنری ایرئالیستی و ایراسیونالیستی 
(ضد رئالیستی و ضد راسیونالیستی، ضد واقعگرایی و ضد خردگرایی)
است.
 
درست
به
همین دلیل
احمد شاملو
نماینده فاشیسم، نیهلیسم، اگزیستانسیالیسم، آوانتوریسم، ایرئالیسم و ایراسیونالیسم 
در
 ایران ویران
به
ضریح پل الوار
دخیل بسته است.
 
پل الواری
که
از
بد حادثه
هم
عضو حزب کمونیست فرانسه
است
و
هم
آنتی فاشیست
است.
 
جهان
را
طنزها
در
آستین
است.
 
طنزهایی تهوع انگیز.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر