۱۳۹۸ آذر ۳۰, شنبه

متانقدی بر متد نقدی (۱)

 
جعفر علی زاده
معلومه شاملو دهان و زبانش لقى لقى كرد و ....
كه مى بايست عذرخواهى كنه ...

۱

شغالی
گَر
ماهِ بلند را دشنام گفت

پیرانِشان مگر
نجات از بیماری را
تجویزی اینچنین فرموده بودند.
فرزانه در خیالِ خودی
اما
آن‌که به تُندر
پارس می‌کند،
گمان مدار که به قانونِ بوعلی
حتا
جنون را
نشانی از این آشکاره‌تر
به دست کرده باشند.

معنی تحت اللفظی:
شغال بد ریختی به ماه بلند پرخاش کرد.
شاید نسخه نجات از مرض کچلی و مو ریختگی و بدریختی 
همین پرخاش بر ماه بلند بوده است.
کسی که به تندر پارس می کند
از
مجانین است
و
بس.

۲
این نقد شاملو از مخالفین خویش است.
شاملو خود را با ماه بلند و تندر غران
 قابل مقایسه می داند 
و
 مخالفین خود را با شغال گر و مجانین چل و ول.

۳
ایراد شاملو در بی ادبی او
و
دهن لقی او 
نیست.

۴
ایراد شاملو
قبل از همه
در
بینش فرمالیستی او
 ست.

۵
شاملو از ظاهر زشت شغال و مجانین 

(حریف)
و
ظاهرا زیبای خود
معیار 
می سازد.

۶
شاملو از سعدی حتی عقب مانده تر است:
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
ای برادر سیرت زیبا بیار.

۷
ایراد بینشی و ایده ئولوژیکی همیشگی شاملو
خودخشنودی و خودستایی اغراق آمیز او 
ست.

۸
ماه واره و تندر واره تصور کردن خویش 
است 
و 
تحقیر توده 
با 
معاییر سطحی و صوری و بندتنبانی
 است.
هنگامِ آن است که تمامتِ نفرتم را به نعره‌یی بی‌پایان تُف کنم.
من بامدادِ نخستین و آخرینم
هابیلم من
بر سکّوی تحقیر
شرفِ کیهانم من

تازیانه‌خورده‌ی خویش
که آتشِ سیاهِ اندوهم
دوزخ را
از بضاعتِ ناچیزش شرمسار می‌کند.

۹
همه نمایندگان فاشیسم و فوندامنتالیسم
همین خصیصه را دارند:
من
تو دهن این دولت می زنم
من
دولت تعیین می کنم.

۱۰
شاملو
 اما 
بسان هر شهروندی
حق دفاع از خود و آرمان های خود 
را 
دارد.

۱۱
انتقاداز جامعه
فرمی از مبارزه طبقاتی
 است.

۱۲
انتقاد از همنوع
مبارزه ایده ئولوژیکی 
است.

۱۳
تعیین کننده
در
دیالک تیک روشنگری
و
در
دیالک تیک انتقاد
 نه
 فرم انتقاد
نه
معاییر اخلاقی
بلکه 
سنگر طبقاتی
(حقیقتگرایی)
 است.

۱۴
مطلق کردن فرم انتقاد
به
 معنی وارونه سازی دیالک تیک فرم و محتوا 
ست.

۱۵
به
معنی بی اعتنایی به محتوای معرفتی انتقاد
است.

۱۶
این
فی نفسه
فرمی از عوامفریبی 
است.

۱۷
معیار تعیین کننده در هماندیشی 
(انتقاد)
حقیقت عینی 
است.
 

ذهن بزرگ از افکار انتقاد می کند
و ذهن های کوچک از افراد ....!
( النور روزولت )

۱
النور روزولت
افراد
را
و
مشخصا
منتقدین
را
به
دو دسته زیر طبقه بندی می کند:

الف
ذهن بزرگ

ب
اذهان کوچک

منظور از ذهن
می تواند
همان
مقهوم فلسفی سوبژکت باشد.

۲
تفاوت و تضاد ذهن بزرگ با اذهان کوچک

نه
در
خود آنها
نه
در
جایگاه اجتماعی آنها
نه
در
پایگاه طبقاتی آنها
بلکه 
در
طرز انتقاد آنها
ست.

در
موضوع انتقاد آنها
ست.

۳
النور روزولت
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
را
از
سویی
به
شکل دوئالیسم منتقد و افکار
و
از
سوی دیگر
به
شکل دوئالیسم منتقد و افراد
 بسط می دهد
و
به
تجلیل از اولی
و
تحقیر دومی
می پردازد.

۴
ذهن بزرگ از افکار انتقاد می کند
و ذهن های کوچک از افراد ....!


به
فرم فرمولبندی این جمله النور روزولت
باید
اندکی
دقت
داشت:

او
ذهن بزرگ
را
در
مقابل اذهان کوچک
قرار می دهد و ایدئالیزه می کند.

یعنی
نخبه 
را

اقلیت حاکم خوش اندیش
را
در
مقابل توده زباله و بداندیش
قرار می دهد.

یعنی
همان موضع احمد شاملو
را
می گیرد:
ماه و تندر زیبا و خروشان
را
در
مقابل شغال کچل و مجانین چل و ول
قرار می دهد.



یعنی
تئوری فاشیستی نخبگان
را
نمایندگی می کند.

ادامه دارد.

۱ نظر: