۱۳۹۸ دی ۷, شنبه

متانقدی بر متد نقدی (۷)


جامعه باز و بسته
جهانگیرعلی زاده

۱
پوپر 
كساني 
چون
 افلاطون، ارسطو، هگل و ماركس 
را 
به چالش کشیده
 و
 آنان را مسببين ايجاد جامعه بسته مي داند. 
 
«اگر در اين كتاب پاره اي سخنان سخت درباره برخي از بزرگترين رهبران فكري بشر گفته شده است
 اميدوارم انگيزه ام استخفاف و تحقير ايشان نبوده باشد 
اين امر
 از
 اين اعتقاد راسخ من 
سرچشمه مي گيرد 
كه 
اگر بنا باشد تمدن ما به هستي ادامه دهد 
بايد عادت به دم فرو بستن و سر فرود آوردن در برابر مردان بزرگ
 را 
از 
خويشتن دور كنيم 
مردان بزرگ خطاهاي بزرگ مرتكب مي شوند 
و 
چنانكه
 در 
اين كتاب كوشيده ام
 نشان دهم 
 بعضي از بزرگترين پيشوايان گذشته، پيشينيان، 
حمله هميشگي به آزادي و عقل کرده اند» 
( پوپر، ۱۳۶۴، ص ۱۱)
 
۲
 
افلاطون 
(۴۴۷ـ ۳۴۷ ق. م.)
فیلسوف یونان باستان 
 از شاگردان سقراط
نماینده ایدئالیسم عینی
 
پوپر 
كساني 
چون
 افلاطون، ارسطو، هگل و ماركس 
را 
به چالش کشیده
 و
 آنان را مسببين ايجاد جامعه بسته مي داند.
 
پوپر
این
 زباله
را
همانطور که ذکرش گذشت
در
تلاش برای توضیح دلیل پیروزی فاشیسم در طویله های مختلف جهان
(آلمان، ایتالیا، اسپانیا، مجارستان و غیره)
سرهم بندی کرده است.
 
پوپر
منشاء فرماسیونی ـ اقتصادی فاشیسم
را
یعنی
مناسبات تولیدی کاپیتالیستی
را
شرایط عینی و ذهنی و مادی و فکری تشکیل جنبش فاشیستی
را
حامیان و حاملان مادی، مالی، فکری، فلسفی و هنری فاشیسم
را
کنسرن های امپریالیستی
را
فلسفه حیات
را
ایراسیونالیسم
(خردستیزی)
را
فلسفه نیچه و امثالهم
را
نادیده می گیرد
و
ابلهانه و عوامفریبانه
به
 افلاطون، ارسطو، هگل و ماركس
گیر می دهد.


ارسطو
(۳۸۴ ـ ۳۳۲ ق. م.)
ارسطو از مهمترین و متنفذترین فلاسفه تاریخ است.
او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار داده است.
از آن جمله اند :
تئوری علوم
منطق
بیولوژی
فیزیک
اتیک
تئوری شعر
تئوری دولت
ارسطو دانش زمان خود را به شرح زیر طبقه بندی کرده است :
ارگانون (که بعد از مرگ او به آثار او اضافه می شود.)
علوم تئوریکی (نظری)
علوم پراتیکی (عملی)
علوم پوئه تیکی (شعری)
علوم تئوریکی به اجزای زیر طبقه بندی می شوند :
فلسفه اولین (متافیزیک)
علوم طبیعی
علوم ریاضی (مته متیک)
فلسفه اولین به اجزای زیر طبقه بندی می شود :
تئوری جوهر
تئوری اصول
تئولوژی

افلاطون و ارسطویی
که
صدها سال قبل از میلاد
زیسته اند
و
هگل و مارکسی
که
نمایندگان بی چون و چرای
روشنگری، هومانیسم و راسیونالیسم
و
مخالفان سرسخت ایراسیونالیسم و توحش و بربریت و فاشیسم
بوده اند.

افلاطون و هگل
نمایندگان جهان بینی ایدئالیستی 
(ایدئالیسم عینی)
بوده اند
و
ارسطو و مارکس
نمایندگان جهان بینی ماتریالیستی.

پوپر
که
مدعی نمایندگی راسیونالیسم انتقادی از در عقب
بوده است،
برای درک و توضیح پدیده اجتماعی معینی
مثلا
فاشیسم
به
دنبال اندیشه می گردد
 و
نه
به
دنبال ریشه 
(ریشه اجتماعی ـ اقتصادی.)
 
یعنی
جهان بینی ایدئالیستی
را
نمایندگی می کند.
 
البته
اندیشه مربوط به فاشیسم
را
نیز
ماستمالی می کند
و
خواننده لاطائلات خود
را
به
آدرسی مطلقا غلط می فرستد.
 
به
سراغ
افلاطون و ارسطو و هگل و مارکس.
 
۳
پوپر 
كساني 
چون
 افلاطون، ارسطو، هگل و ماركس 
را 
به چالش کشیده
 و
 آنان را مسببين ايجاد جامعه بسته مي داند.
 
فوت و فن و طریق و ترفند پوپر
برای طبقه بندی جوامع بشری
یعنی
معیار ارزیابی سازی از دولت
همه ساز و کار عوامفریبی
را
در
اختیار پوپر
قرار می دهد:

بنا بر تئوری خرافی و بند تنبانی جامعه باز و بسته
می توان
میان دولت یونان باستانی، دولت فاشیستی و دولت سوسیالیستی 
علامت تساوی گذاشت.
فقط
کافی است
اثبات کنی
که
این دولت ها
شفاف نبوده اند و توده را محرم اسرار ندانسته اند.
 
آنچه
پوپر
به
عنوان اختراع و اکتشاف خود
قلمداد می کند،
قبلا
توسط دیگر علمای امپریالیسم
تشکیل و تبلیغ شده است.
 
مثلا
  میان فاشیسم و استالینیسم
به
بهانه وجود حزب واحد و پیشوای واحد و ایده ئولوژی واحد
در 
هر دو 
علامت تساوی گذاشته شده است.
بی اعتنا
به
اینکه
حزب هیتلر حزب هارترین جناح بورژوازی است
و
حزب کمونیست
حزب طبقه کارگر
است.
 
بی اعتنا
به
اینکه
هیتلر
بدترین دشمن بشریت و صلح و همزیستی و برابری و خواهری و برادری ابنای بشر
است 
و
رهبران احزاب کمونیست
مأمورین پرولتاریا هستند
و
بی اعتنا
به
اینکه
 ایده ئولوژی فاشیسم
ایده ئولوژی هارترین و خردستیزترین جناح بورژوازی
است.
 
در
حالیکه مارکسیسم ـ لنینیسم
ایده ئولوژی شریف ترین و زحمتکش ترین و خردگراترین طبقه اجتماعی
است.
 
مراجعه کنید
به
استالینیسم
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر