۱۳۹۸ دی ۱, یکشنبه

هماندیشی با همنوعی اندیشنده راجع به شعر (۱)

پل اِلوار
 با 
نام اصلی اوژن- امیل-پ ل گرندل 
شاعر فرانسوی
 او از رهبران جنبش سوررئالیسم بین سال‌های ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۸ 
  یکی از مؤسسان مجله انقلاب سوررئالیست در سال ۱۹۲۴ 
 از
اعضای حزب کمونیست فرانسه 
  ویکی‌پدیا
 
تحلیلی
مسعود بهبودی

پل الوار

شب همیشه به تمامی شب نیست
چرا که من می گویم
چرا که من می دانم
که همیشه
در اوج غم یک پنجره باز است
پنجره ای روشن
و همیشه هست،

رؤیاهایی که پاسبانی می دهند
آرزویی که جان می گیرد
گرسنگی که از یاد می رود
و قلبی سخاوتمند
و دستی بخشنده
دستی گشوده
و چشم هایی که می پایند
و زندگی
یک زندگی برای با هم بودن
همیشه هست.
 
پایان

داود ر.
 
ظاهراً زنده‌یاد فریدون رهنما نخستین کسی است که الوار را به جمع شاعران جوان نیمایی معرفی کرده است و از میان این شاعران، زنده‌یاد احمد شاملو بیش از همه به مکاشفه در جوهر و زبان شعری، موسیقی درونی کلام، ارزش‌های صوتی کلمه در شعر الوار پرداخته و در این رهگذر بیشترین تاثیر را نیز از الوار پذیرفته است.
شاملوبر این باور است که
شعر رهایی است
نجات است وآزادی است
تردیدی است که سرانجام به یقین می گراید
وگلوله ای است که سرانجام کار
شلیک می شود.
 
۱
ممنون از تحمل زحمت مضاعف
مضاعف
 از این رو 
که 
تأمل همنوع را خوانده اید
 و
 نسبت بدان واکنش نشان داده اید.

۲
امری که حکم کیمیا دارد و یا از دیرباز داشته است.

۳
پل الوار
احتمالا 
از 
یاران پیکاسو 
و 
از
اعضای رزیستانس 
(مقاومت آنتی فاشیستی فرانسه تحت اشغال فاشیسم) 
بوده
 است.

۴
ما با شعرای غیرایرانی آشنایی چندانی نداریم.

۵
ولی
 به
تحلیل حتی المقدور محتوای شعری از پل الوار
خطر کرده ایم
و
ضرر نکرده ایم.  

چون
اکنون
به
تأمل بر روی شعر دیگری از او
خطر می کنیم.

الف
شب همیشه به تمامی شب نیست

۱
منظور شاعر از این اندیشه
 چیست؟

۲
شب در این اندیشه شاعر 
همیشه
به تمامی
(کلا، به مثابه کل)
شب نیست.
 
یعنی
فقط
هرازگاهی
به تمامی 
شب 
است. 
 
یعنی
شب
همیشه
بخشا و قسما و جزئا
شب 
است.
 
بدین طریق
نسبیتی وارد کلیت، هویت و ماهیت شب می شود.
 
اگر
شب
سمبل مثلا فاشیسم و یا همشیره اش، فوندامنتالیسم
باشد،
خواننده و شنونده این اندیشه 
در
کلیت، هویت و ماهیت فاشیستی فاشیسم و فوندامنتالیسم
دچار تردید می شود.
 
شاعر
اما
نیت بدی ندارد.
 
شاعر
عضو حزب کمونیست فرانسه
است
که
حزب شهدای سلحشور آنتی فاشیسم
است.
 
شاعر
به
ظاهر
بذر امید
در
مزرع فکری و روحی و روانی توده می افشاند.
 
ولی
فقط
به
ظاهر.
 
چون
عملا
خانه خرد خواننده و شنونده شعرش
را
به
آتش شور و شوق سرشته به خردستیزی
می بندد.
 
خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت.
حافظ
 
خطرناکی فرم هنری شناخت
همین جا ست.
 
آثار هنری
به
مصرف کننده
شور و شوق و «امید» و پشتگرمی
می بخشند
ولی
همزمان
خانه خردش
را
خاکستر می سازند.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر