۱۳۹۸ آذر ۲۸, پنجشنبه

سیری در جهان «بینی» راه «توده» (بخش چهارم) (۳)

 دیروز در خدمت امروز برای رسیدن به فردا

سرچشمه:
(راه توده، ۷۱۸)  

ویرایش و تحلیل
 از
مسعود بهبودی
 
۱
ما
 مفسر رویدادها، پس از وقوع آنها نیستیم، 
بلکه با حوادث روز اما در خدمت تحولات فردا 
زندگی سیاسی می کنیم. 
و
 این یعنی مشی توده ای!
تحولات امروز
 را 
باید 
دیروز 
که 
عده ای 
میخ بر تابوت انقلاب ۵۷ و آرمان هایش 
می کوبیدند 
می دیدیدم، 
که 
راه توده
 دید. 
آرمان هائی که در همین شورش یک هفته ای مردم به بهانه گران شدن بنزین در فقیرترین محلات شهرها، کارگران، حاشیه نشینان از روستاها آواره شده، میلیون ها جوان بیکار، دست فروشان و... 
بار دیگر در شعار "ما نان می خواهیم"، "ما کار می خواهیم" و ... 
بیان و تکرار شد. 
 
در 
قاموس نئاندرتال ها
داده شدن شعارهای 
 "ما نان می خواهیم"، 
"ما کار می خواهیم" 
و ...
هم
دال
بر
نامیرایی «انقلاب» ۵۷ و آرمان های آن
است
و
هم
دال
بر
صحت دعاوی نئاندرتال ها
ست.
 
کسانی که «انقلاب» ۵۷ را مرده تلقی کرده اند،
ول معطل بوده اند.
 
«انقلاب» ۵۷
پس از ۴۰ سال سیطره جهل و جنایت و جنون
و
جاری شدن شطی از خون
کماکان
زنده است
چون
خلایق
شعار می دهند:
"ما نان می خواهیم"، 
"ما کار می خواهیم"
 و ...  
 
اگر
خلایق
راضی و خشنود می بودند
و
نان و کار 
نمی خواستند،
«انقلاب» ۵۷ پیروز شده بود.
 
 
کسی سیطره نازیسم در طویله آلمان
را
به
خاطر دارد؟
 
«انقلاب» فاشیسم آلمان
در
عرض ۴ سال
مرد.

چون
اجامر فاشیسم
در
عرض ۴ سال
هم 
مسئله نان
را
حل کردند
و
هم
مسئله کار
را.

۲
تحولات امروز
 را 
باید 
دیروز 
که 
عده ای 
میخ بر تابوت انقلاب ۵۷ و آرمان هایش 
می کوبیدند 
می دیدیدم، 
که 
راه توده
 دید. 
آرمان هائی که در همین شورش یک هفته ای مردم به بهانه گران شدن بنزین در فقیرترین محلات شهرها، کارگران، حاشیه نشینان از روستاها آواره شده، میلیون ها جوان بیکار، دست فروشان و... 
بار دیگر در شعار "ما نان می خواهیم"، "ما کار می خواهیم" و ... 
بیان و تکرار شد.
   
در
 این جفنگجملات،
تصور نئاندرتال ها
از
انقلاب
تبیین می یابد.
 
به
نظر حضرات
پیش شرط بقای «انقلاب»
تعمیق و تشدید ذلت در جامعه «انقلاب» زده
است.
 
 
اخوان ثالث
 کجا 
ست؟
 
ما
انقلاب 
کردیم
یا
انقلاب
ما
را؟
 
انقلاب
یک
مفهوم فلسفی
است:
انقلاب
یعنی
گذار جامعه بشری
از
فرماسیون اقتصادی نازل به فرماسیون اقتصادی عالی تر
 
مثلا
انقلاب سفید
که
به
معنی گذار جامعه از فئودالیسم به کاپیتالیسم بوده است
انقلاب بوده است.
 
شکست انقلاب سفید
در
اثر «انقلاب» ۵۷
رستاوراسیون
(پیروزی ارتجاع فئودالی و روحانی) 
است.
 
اگرچه اشرافیت فئودال و روحانی
به
حکم تاریخ
یعنی 
بالاجبار
به
مجری وصایای همان انقلاب سفید مغلوب
مبدل شده باشد.
 
این
یعنی
استحاله جلاد انقلاب به مجری وصایای انقلاب مغلوب
(مارکس)
 
۳
ما
 مفسر رویدادها، پس از وقوع آنها نیستیم، 
بلکه با حوادث روز اما در خدمت تحولات فردا 
زندگی سیاسی می کنیم. 
و
 این یعنی مشی توده ای!
تحولات امروز
 را 
باید 
دیروز 
که 
عده ای 
میخ بر تابوت انقلاب ۵۷ و آرمان هایش 
می کوبیدند 
می دیدیدم، 
که 
راه توده
 دید. 
آرمان هائی که در همین شورش یک هفته ای مردم به بهانه گران شدن بنزین در فقیرترین محلات شهرها، کارگران، حاشیه نشینان از روستاها آواره شده، میلیون ها جوان بیکار، دست فروشان و... 
بار دیگر در شعار "ما نان می خواهیم"، "ما کار می خواهیم" و ... 
بیان و تکرار شد. 

سؤال این است که نئاندرتال ها
چی دیده اند و چی گفته اند 
که 
اکنون
در
اثر داده شدن شعار های
"ما نان می خواهیم"، 
"ما کار می خواهیم"
 و ... 
صحت شان
اثبات شده است؟
 
برای پی بردن به صحت دعاوی حضرات
باید
مراجعه کنید 
به 
دهها سرمقاله راه توده از آخرین ماه های دولت محمد خاتمی تا امروز، 
تا 
صحت این ادعای ما 
را 
خود
 بخوانید. 
 
کدام خواننده خری
حوصله خواندن دهها سرمقاله در طول ۴۰ سال
را
دارد.
 
اما
باکی نیست.
 
حضرات 
زحمت خلاصه کردن لاطائلات خود
را
به
خود داده اند:
 
۳
 
آن روز که ما بانگ برداشتیم:
  روبروی خاتمی نایستید، 
هرچه فریاد دارید و نامه دارید 
خطاب به رهبر بنویسید 
که
 ۷۰  در صد اختیارات حکومتی 
در
 دست او
ست.
 
خوب
باشد.
 
این بانگ اما به چه معنی است؟
 
تعیین درصد تقسیم قدرت
(۷۰ درصد در دست سید علی و ۳۰ درصد در دست خاتمی)
راهنمایی اوراکلانه خلایق،
به
فریاد زدن بر سر سیدعلی و نامه نگاری به آدرس سید علی
به
عوض فریاد زدن بر سر خاتمی و نامه نگاری به آدرس خاتمی
 دال
بر
پیشگویی و پیش بینی بقای «انقلاب» ۵۷ و آرمان های آن
است
و
یا
دال
بر
ارسال توده
به
دنبال نخود سیاه
و
ریختن آبروی هر چه بیشتر حزب توده است؟
 
این
آیا
بدان معنی نیست
که
نئاندرتال ها
تنها ره رهایی
را
در
نامه نگاری
به
این و یا آن
می دانند؟
 
حتی
مشی ماهاتما گاندی
انقلابی تر از «مشی توده ای» کذایی
بوده است.
 
ضمنا
تعیین این چنین دقیق درصد تقسیم قدرت میان اجامر جماران
چگونه
 صورت گرفته است؟
 
ما را باش.
 
خیال می کردیم
۷۲ درصد قدرت در دست سیدعلی است.
 
چه فاجعه ای.
 
اینهمه فهم و فراست
چگونه
نصیب نئاندرتال ها
شده است؟
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر