۱۳۹۸ دی ۸, یکشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۲۱۴)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
پشت پرده
 ما زنان هستیم که جهان را
با
 دست مردان
اداره می کنی
حریف حواس پرت


۱
تو زن شناس نئی
 جان سگ
خطا اینجا ست.

۲
حالا فرض کنیم  زنی پشت مردی نباشد.

۳
آیا در این صورت
خود زن
علیل و ذلیل خواهد بود؟

۴
پس دوران مادرسالاری و یا زن فرمایی
که
هزاران سال عمر کرده،
خیال باطلی بوده است؟

۵
ماری کوری
 کروپسکایا
ستکین
 روزا
فروغ
و
هزاران زن رحمتکش و فرزانه دیگر
 فقط در سایه مردان
 وجود داشته اند؟
 
ویرایش:

کسی که خود را مورد مطالعه قرار می دهد
تنها
به
تحلیل خود نمی پردازد
بلکه
خود را
از نو خلق می کند.
کیارستمی

۱
جفنگ جمارانی ـ جمکرانی ـ امامجمعه ای
به
همین می گویند.

۲
مطالعه مثلا خری
نه
به معنی خلق خر
بلکه
تلاشی برای شناخت بشناس و بمیر خر است.

۳
شناخت
هر کس و هر خر
همیشه ناقص خواهد بود.

۴
برای اینکه هر چیز هستی
از خر و خرما و خربزه و خردل و خورجین و خرمالو
لایتناهی است
و
برای شناخت آن
عمری
به قدمت بشریت لازم است.

۵
یعنی
شناخت
روند بی پایانی است
که
شناسنده (سوبژکت شناخت)
گام به گام
در اثر توسعه علم و فن و فوت و فن شناخت
به
حقیقت مطلق نزدیک و نزدیکتر می شود

۶
بی انکه بدان برسد و بتواند برسد.

۷
دیالک تیک حقیقت نسبی و حقیقت مطلق
 
جایزه برای کسی که به سؤال زیر جواب درست بدهد:

۱
سؤال:
فرق دو کامنت زیر
به لحاظ کیفی
چیست؟

الف
احتمالا چنین چیزی در دوران اشتراکی بدوی (مادرسالاری) صحت داشته، خبر دیر رسیده.

ب
اگر تاریخ را بخوانیم در هر جنگی پای یک زن در میان بوده.
ویکتوریا ،
کلئوپاترا ،
ژوزفین.
 
اندکی اندر باب دیالک تیک اوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت

 ۱
منظور از سوبژکت و اوبژکت در این بحث بود.

۲
این بحث
تمرین خوبی برای آشنایی با تئوری شناخت و طرز تفکر دیالک تیکی است.

۳
بگذارید این تعریف شما را مورد تأمل قرار دهیم.

الف
اوبژکت شناخت واقعیت عینی است و سوبژکت شناخت انسان اندیشنده است.

۱
مگر انسان اندیشنده
جزو واقعیت عینی نیست؟

۲
از قضا در این هماندیشی
روزبه و محمد مسعود و جمال زاده و محمد علی عمویی و خود طرفین بحث
هم
جزو واقعیت عینی
اند
و
هم
انسان های اندیشنده
اند.

ب
اما سوبژکت شناختی که منطبق با اوبژکت شناخت است و بر هم منطبق هستند
در واقع مکمل یکدیگرند.

۱
منظور شما چیز دیگری است

۲
اقطاب دیالک تیکی مثلا اوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت
نمی توانند بر هم منطبق بانشد

۳
این توهم عرفان است.

۴
مثال
سیب
موضوع شناخت است
یعنی اوبژکت شناخت است.

سیب کار و سیب چین و سیب فروش و سیب خر و سیب خور
سوبژکت شناخت اند.

۵
مگر اینها بر هم منطبقند؟

۶
مگر مکمل همدیگرند؟

پ
برای نمونه سوبژکت شناخت وقتیکه می گوید آب در صد درجه به جوش می آید با اوبژکت شناخت یعنی آب به جوش آمده بر هم منطبق هستند و هر دو واقعیت عینی مشخصی را بازتاب می دهند.

۱
حالا حدس ما تأیید می شود.

۲
منظور شما چیز به کلی دیگری است.

۳
سؤال این بود که سوبژکت شناخت و اوبژکت شناخت چیستند؟

۴
مسئله صحت و سقم شناخت نبود.

ت
شاهد عینی و شاهدان عینی وقتی که واقعیت عینی مشخصی را بازتاب می دهند، در جهت بیان واقعیت عینی حرکت می کنند که در خارج از آنها اتفاق افتاده است.
به همین دلیل شاهد و یا شاهدان عینی همواره در جهت کشف برداشت حقیقی از واقعیت عینی، اثر قابل توجهی برجاگذاشته اند.
دراین حالت اوبژکت شناخت همچنان بیرون از سوبژکت شناخت قرار دارد و در این قانون خللی ایجاد نمی کند

۱
کاش چنین بود.

۲
 
مثال:
کارگردان امپریالیسم ژاپن
فیلمی تحت عنوان حقیقت
تهیه کرده است.

۳
بعد هالی وود هم همین فیلم را با هنرپیشه های بزرگش از نو تهیه کرده است.

۴
در این فیلم زن و شوهر جوانی
توسط رهزنی
مورد حمله قرار می گیرند و شوهر کشته می شود و زن جلوی چشمان شوهر
مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد.

۵
راهزن
بازداشت می شود.

۶
هدف این فیلم کشف حقیقت است.

۷
هم راهزن
واقیعت امر
را
توضیح می دهد
هم
زن
هم شواهد عینی
هم
کشیش که شاهد عینی قتل و تجاوز از دور بوده
هم
حتی روح شوهر مرده

۸
کمترین مطابقتی
میان اظهارات حضرات
به چشم نمی خورد.
تا دادگاه بتواند
حقیقت قضیه را کشف کند و حکم صادر کند.

۹
در پایان فیلم
پراگماتیسم نمایندگی و تبلیغ می شود.

۱۰
حقیقت
فاقد عینیت
است
و
غیر قابل کشف است

۱۱
یعنی
هر کس دروغ مفید خود را می گوید.

۱۲
حقیقت
ولی به اظهارات این و ان
ربطی ندارد:
حقیقت سوبژکتیو نیست

۱۳
حقیقت
اوبژکتیو است.

۱۴
لنین درنگ کرده تا همین حقیقت امر را بگوید.
عینیت حقیقت
را.

۱۵
روزبه و محمد مسعود
اوبژکت شناختند
و
باید بسته با آثار شان
شناخته شوند.

۱۶
اینکه این و آن چه می گویند
فقط در دیالک سوبژکت و اوبژکت
ارزشی نسبی دارد.
یعنی تعیین کننده نیست.
 
عبدالرحمن گفته
که
مغز ما را گروگان گرفته اند

۱
مغز کجا بود.
مشد عبدالرحمن

۲
مغزی
در
کاسه سری
وجود ندارد تا کسی به اصطلاح
گروگانش بگیرد.

۳
طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
اعضای جامعه
را
مغز زدایی می کنند
تا
جامعه
جنگل شود.

مثال:
مکتب طالبان و جماران و جمکران
را
اوبسکرونیسم
می نامند.

۴
ما به مکتب خر پروری
ترجمه اش کرده ایم.

۵
این
مکاتب خردستیز
اعضای جامعه
را
در
سطح نازل تفکر
میخکوب می کنند.

۶
سلب آدمیت می کنند.

۷
آن سان که همنوع کشی
برای شان
سهل تر از آب نوشی
می شود.
 
 
آیا مسئول ترور محمد مسعود
روزبه بوده است؟
حریف

محمد مسعود با نام مستعار «م. دهاتی» روزنامه‌نگار و رمان‌نویس ایرانی و مدیر مرد امروز بود.
وی که فارغ‌التحصیل روزنامه‌نگاری از بلژیک بود، کار مطبوعاتی خود را از روزنامه اطلاعات آغاز کرد و با بسیاری از نشریات همکاری داشت.
ویکی‌پدیا

۱
محمد مسعود را
طبق اعترافات کیانوری در دانش کاه اوین
ظاهرا
روزبه
ترور میکند تا
به گردن طبقه حاکمه بیندازد
و توده را به اعتراض برانگیزد.

۲
اگر چنین بوده
باید از روزبه انتقاد کرد.

۳
و
نه
بسان محمد علی عمویی
محمد مسعود را
بی اعتبار ساخت
و
گفت
که
او به مزد مقاله می نوشت.

۴
روزبه در این صورت
باید
بدون کمترین رودربایستی و مصلحت طلبی
مورد انتقاد علمی و انقلابی قرار گیرد.

۵
البته
ترور
حتما
نباید
منفی باشد.

۶
مثال:
اگر هواپیمای جلاد جماران
به
موشک بسته می شد
خدمت بزرگی به جامعه و مردم ایران
صورت می گرفت.

۷
اگر هیتلر ترور می شد
تأثیر مثبت بزرگی به جا می نهاد.

۸
روزبه های انتی فاشیست در ارتش نازی
همین کار را هم کردند
ولی
موفق نشدند.

۹
اگر پینوچه ترور می شد
به نفع مردم شیلی بود

۱۰
انقلابیون شیلی بارها به این کار مبادرت ورزیدند
ولی
موفق نشدند.

۱۱
روزبه احتمالا یکی از باسوادترین و با ایمان ترین توده ای ها بوده است

۱۲
برای کسب اطمینان باید
آثار روزبه
تحلیل شوند
تا
روزبه
تقدس زدایی شود.
 
۱۳
یعنی
آن باشد که بوده است.

۱۴
روزبه چشم ما بوده است.

۱۵
چشم ها 
اما
عاری از ایراد نیستند.
 
اگر از نظر عوام
مقبول بودی
به
مسیرت شک کن.
مش پیمان من الجمکران

۱
عجب مزخرفاتی.

۲
من - زور از عوام چیست؟
توده؟
کارگران و دهقانان و پیشه وران؟

۳
از
مش پیمان
چه پنهان
که
شم توده
هزاران بار قوی تر از فهم سران طویله های سیاسی
چه چپ و چه راست
چه ماورای چپ و چه ماورای راست
بوده است.

۴
دیدیم به چشم خویش
که
کارگران و دهقانان و پیشه وران
تا
آخرین دم
به اجامر جماران
تمکین نکردند
وقتی که اساتید دانش کاه ها در خیابان ها
حزب فقط حز الله
عرعر می کردند
 
دیالک تیک تسهیل و تثقیل تفهمیم اندیشه

۱
نه.
قضیه بر عکس قضاوت شما ست.

۲
اگر کسی واقعا دنبال اندیشه باشد
طرز نگارش اسلامی ما
بهترین طرز تفهیم افکار است.

۳
این طرز نگارش
فهم و تفهیم اندیشه را تسهیل می کند و نه تقثیل.

۴
دشواری فهم مطالب ما
به دلیل بیگانگی خواننده
با مفاهیم فلسفی است.

۵
در کشور ما خرتوخر مفهومی حکمفرما ست.

۶
کسی حرف دهن خود را نمی فهمد.

۷
مثال:
انقلاب یک مفهوم فلسفی است.

۸
خلایق اما
با تعریف استاندارد علمی این مفهوم بیگانه اند.

۹
خیال می کنند
که
خونریزی یعنی انقلاب

۱۰
جلاد جماران
به هنگام ابلاغ فتوای تقل های کورکورانه زنجیری توسط سگان زنجیری جماران
می گوید:
ما تا کنون انقلابی عمل نکرده ایم
مگر شوروی می گذارد حزب جمهوری اسلامی در انجا فعالیت کند تا ما حزب توده را بگذاریم؟

۱۱
به همین دلیل
خلایق
به عنگلاب اسلامی می گویند انقلاب اسلامی.

۱۲
ضمنا
بر ضد انقلاب سفید
یورش می برند و انقلابیت ان را منکر می شوند.

۱۳
انکار انقلابیت انقلاب سفید
حتی توسط طرفداران شعبان بی مخ
صورت می گیرد.

۱۴
طرفداران شعبان بی مخ
اصرار دارند
که
عنگلاب اسلامی را انقلاب به معنی حقیقی کلمه جا بزنند.

۱۵
انقلاب نامیدن عنگلاب اسلامی
و
انقلابی قلمداد کردن عنقلابیون چپ و راست
نه
اندیشه
بلکه
عرعر است
 
 
عجب خرافه ای

۱
جنگ ها علل طبقاتی دارند
و
نه
علل جنسیتی

۲
جنگ ها برای خالی کردن سفره توده اند

۳
حکومتگران
بخشا
زن
اند:
برای روشن شدن قضیه
ذکر اسم چند تن از انان
بی ضرر و ضرور است:

مادلین اولبرایت
مگی تاچر
هلری کلنتین
گوندولیزا رایس
آنجلا مرکل
تره زا می
....
حریف
پشت پرده ما زنان هستیم که جهان را با دست مردان اداره می کنیم
 
۱
تو زن شناس نئی
جان سگ
خطا اینجا ست.
 
۲
حالا فرض کنیم زنی پشت مردی نباشد.
آیا در این صورت
خود زن
علیل و ذلیل خواهد بود؟

۳
پس دوران مادرسالاری و یا زن فرمایی
که
دهها هزار سال دوام داشته،
خیال باطلی بوده؟

۴
ماری کوری
کروپسکایا
ستکین
روزا
فروغ
و
هزاران زن فرزانه
فقط در سایه مردان
وجود داشته اند؟
 
اشاره ای به فوت و فن و طریق و ترفند هماندیشی

۱
سعید
وهله را وحله نوشت
و
نوید
را گمراه ساخت.
تقصیر ما ست که تصحیح نکردیم.

۲
بحث بر سر هماندیشی است و نه بر سر سرنگونی.

۳
سرنگونی که کسب و کار سگان نیست.

۴
بحث بر سر این است
که
یا باید از صاحب نظر فاکتور گرفت و به نظر پرداخت
و
یا
باید فاتحه ای
بر هماندیشی خواند.

۵
خرده بورژوازی
از
جنگ تن به تن بی محتوا
کیف خر می کند.
۶
هنر و شق القمر خرده بورژوازی
لت و پار کردن هر حریف دگراندیش در هر کارزار فکری است.

۷
حقیقت برای خرده بورژوازی
کشک است.

۸
خرده بورژوازی
دنبال مرید می گردد
دنبال همراه و دنباله رو و مراد می گردد
نه
دنبال حقیقت عینی.

۹
حقیقت عینی
در
اندیشه است
در
نظر است
و
نه
در نماینده اندیشه
و
نه
در
صاحبنظر

۱۰
به
همین دلیل
باید
به
اندیشه اندیشیده شود
به نظر پرداخته شود.

۱۱
مرض لاعلاج روشنفکران ایران
گیر دادن به افراد
و
فراموش کردن افکار است.

۱۲
نمونه اش را ما تجربه می کنیم:
جهانگیر
راجع به نقد
نظر داده بود

۱۳
هم می توان فحش خواهر و مادر به او داد
و
هم
می توان
روی نظرش کار عرقریز کرد
و
ضمنا رشد کرد.

حتی
بی اعتنا به اینکه
کسی تحلیل را می خواند و یا نمی خواند.

۱۴
ما
راستش را بخواهید
خیلی هم قدردان ابراز نظر او هستیم

۱۴
این فرصتی برای ما فراهم آورده
که
پوپریسم را بهتر بشناسیم

۱۵
چه بهتر از این؟
 
دیالک تیک خوانش و واکنش

۱
ممنون.
بی رو دربایستی
ما فکر نمی کنیم که
حتی
شما تحلیل های ما را بخوانید.

۲
ضمنا
تحلیل شما را هم
ما فکر نمی کنیم که کسی خوانده باشد.

۳
چون
اگر کسی چیزی را بخواند
نسبت بدان
مجبور به موضعگیری
می شود.
مثل خود ما که موضعگیری می کنیم.
۴
در نتیجه هماندیشی در می گیرد
و
اعضای جامعه
رشد می کنند.
 
۵
هماندیشی حکم کیمیا دارد و ما
رشدی نمی بینیم
 
کاهش تکان‌دهنده‌ی سن تن‌فروشی به ۱۲ سالگی
و
آمار ۵۰ درصدی تأهل کارگران جنسی

پنجاه درصد زنان تن‌فروش و فعال در بازار کارگری جنسی، شوهر دارند.
فقر عامل اصلی تن‌فروشی زنان است که تبعاتی چون خشونت، اعتیاد و ایدز به دنبال دارد.

هی
مشد افسانه

من ـ زور از تبدیل طویله به بهشت برین
توسط روح الله و جسم الله و دست الله همین بود.
بهشت هم در واقع همین است.

۱
ضمنا
بر مفاهیم معصوم آفتابه بر ندار.

۲
کارگر
یعنی کسی که نیروی کارش را به ازای نان بخور و بمیر
می فروشد.

۳
کسی که خود را می فروشد
نه
کارگر
بلکه جنده است.
خواه مرد باشد و خواه زن.

۴
ضمنا
اصطلاح تن فروشی
خرافه ای بیش نیست

۵
تن
نمی تواند
بدون جان
ماده
نمی تواند
بدون روح
وجود داشته باشد
خرید و فروشش پیشکش

۶
تن بی جان و بی روح
به
لاشه
جسد
جنازه
اطلاق می شود.

۷
هیچ خری حاضر به خرید و فروش و اجاره تن بی روح نمی شود.

۸
عقلت کجا ست؟

۹
روح
چه بسا
قبل از
فروش تن
فروخته می شود.

۱۰
تن فروشی
به معنی
مادیت یابی روح فروشی است
به معنی جامه عمل پوشی روح فروشی است

۱۱
فرق نساج با عنکبوت این است
که
نساج
قبل از بافتن پارچه
آن را در ذهن خود می بافد.
 
پارچه بافی = مادیت یابی فکر = جامه عمل پوشی اندیشه

۱۲
مرد و زن جنده و جاکش و عیاش هم
قبل از فروش و معامله و خرید و اجاره تن
همین کارها را در ذهن خود انجام می دهد

۱۳
یعنی
هم به لحاظ روحی
تخریب می شود
و
هم
به لحاظ جسمی
 
۵ دی، بیش از پیش ثابت کرد
که
چرا خیزش آبان،
یک طغیان مردمی خودانگیخته
و
متکی بر خودسازماندهی توده‌ای از پایین بود.
و هم بار دیگر ثابت کرد که بی‌چون و چرا هیچ سازمان سیاسی (چپ یا راست)
در حال حاضر در ایران اعتبار و پایگاه فراگیر ندارد.
حریف

۱
خوب.
این خبر
که
خبر خوشی نیست.

۲
خودپویی مبارزات
دال بر عقب ماندگی جامعه است
و
نه
دال بر بلوغ فکری و تجربی اش.

۳
خودپویی مبارزه
بدبختی بزرگی است
که باید جای خود را
هرچه زودتر
به آگاهی مبارزه دهد.

۴
سازمان مجاهدین جولیانی
اصلا
سازمان سیاسی نیست.
سؤال این است که چیست؟

۵
سلطنت طلب ها
علیرغم خریت خارق العاده شان
بهتر از اجامر جماران اند.

۶
پسر شاه می تواند به قدرت رسانده شود
و
روحانیت به حوزه های عرعریه رانده شود.

۷
سپاه کثافت پاسداران عنگلاب اسلامی و بسیج و غیره هم می توانند در ارتش ادغام شوند.

۸
یعنی
روز از نو روزی از نو

۹
توسعه مناسبات کاپیتالیستی
توسط اشراف فئودال و روحانی و بورژوازی سنتی بازاری
در عرض ۴۰ سال
میسر شده است.

۱۰
یعنی جلاد انقلاب سفید به اجرای وصایای آن مجبور گشته است.

۱۱
ضمنا
شکم و زیرشکمی هم از عزا در اورده است.

۱۲
امیدی به آینده بهتری نیست.

۱۳
اگر
امپریالیسم گوادولوپی
بخواهد
می تواند
چنین کند
و
ضمنا
بر امت بدبخت کشور رحم کند.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر