۱۳۹۸ آذر ۲۶, سه‌شنبه

وجود اجتماعی (وجود جامعه ای) (۲) (بخش آخر)

 پروفسور دکتر  ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان
شین میم شین
     
۱۰
·      ما باید میان وجود اجتماعی به معنی  محدود کلمه و وجود اجتماعی به معنی  وسیع کلمه فرق بگذاریم:

الف

۱
·      وجود اجتماعی به معنی  محدود کلمه عبارت است از مناسبات تولیدی و مناسبات طبقاتی که مناسبات اجتماعی اساسی، تعیین کننده و مادی را تشکیل می دهند.
۲
·      مناسبات تولیدی و مناسبات طبقاتی بنیان بی واسطه و اصلی کلیه  پدیده های ایدئولوژیکی حیات اجتماعی اند و به وسیله  آنها انعکاس می یابند.

ب

·      وجود اجتماعی به معنی  وسیع کلمه عبارت است از مناسبات تولیدی، مناسبات طبقاتی، سیستم نیروهای مولده، تأثیر متقابل نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، مناسبات مادی انسانها با طبیعت که در نیروهای مولده تبلور یافته اند و لذا مناسبات با کائنات و کل هستی (نو اسفه ره).

۱۱
·      جامعه ـ تئوری ما قبل مارکس نمی توانست مسئله مربوط به رابطه وجود اجتماعی و شعور اجتماعی را طرح کند و راه حل ماتریالیستی برای آن ارائه دهد.

۱۲
·      ماتریالیسم ما قبل مارکسیستی در عرصه مسائل اجتماعی به آرمان های خود پشت می کرد و در قید و بند ایدئالیستی گرفتار می ماند.

۱۳
·      ماتریالیست های فرانسه از سوئی ابراز می داشتند که آداب و رسوم و عقاید و عادات انسانی محصول محیط  و «سازمان» اجتماعی اند، ولی از سوی دیگر محیط اجتماعی را محصول افکار عمومی، خرافات، فساد روحی، آداب و عادات و غیره قلمداد می کردند.

۱۴
·      آنها قادر نبودند این تناقض فکری (آنتی نومی) خود را حل کنند.

۱۵
·      علت این ضعف آنها ـ در تحلیل نهائی ـ ناشی از آن بود که آنها از موضع سنسوئالیستی (حسگرایی) انسان را به مثابه  موجودی طبیعی تلقی می کردند و لذا کلیه مسائل جامعه را بر مبنای طبیعت انسانی (که به نظر آنها فاقد خصلت تاریخی بود) حل و فصل می کردند و به طور  کلی نمی توانستند دریابند که جامعه بشری عرصه خاص خود را و واقعیت خاص خود را نمودار می سازد.

۱۶
·      آنها نتیجتا نه محیط اجتماعی، سازمان جامعه و غیره را به عنوان وجود اجتماعی درک می کردند و نه افکار، عقاید، آداب، عادات، رسوم و غیره را به عنوان شعور اجتماعی در نظر می گرفتند، چه برسد به ارائه پاسخ ماتریالیستی به مسئله رابطه آندو.  

۱۷
·      بعدها به تدریج به برکت اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی، تاریختئوری بورژوائی و تئوری مبارزه طبقاتی بورژوائی تصوری قوام گرفت که بنا بر آن جامعه و روابط اجتماعی به طور  کلی به مثابه  وجود خاص و خود ویژه ای تلقی می شوند.

۱۸
·      این تصور را برای اولین بار هگل جامه تئوریکی پوشاند.
·      البته در بستر تاریخفلسفه ایدئالیستی خود.

۱۹
·      به نظر هگل، مناسبات اجتماعی ئی که حاوی وجود و قوانین خاص خودند، مراحل ترقی خاص روح جهانی مطلق را تشکیل می دهند.

۲۰
·      از این رو، تنها پس از تدوین ماتریالیسم تاریخی روشن می شود که حیات اجتماعی انسان ها، یعنی جامعه، عرصه واقعی مستقل و خاص خود را تشکیل می دهد، در روند زندگی عملی انسان ها واقعیت عینی خاصی، وجود اجتماعی ئی شکل می گیرد و در آیینه شعور اجتماعی انعکاس می یابد.

۲۱
·      مفهوم وجود اجتماعی نقطه عطفی در تجدید بنای تفکر فلسفی و تفکراجتماعی ـ تئوریکی بوده است.

۲
·      مفهوم وجود اجتماعی یکی از نتایج گرانبهای درک ماتریالیستی تاریخ است.

·      مراجعه کنید به شعور اجتماعی، مناسبات اجتماعی، زیربنا و روبنا.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر