۱۳۹۸ آذر ۱۹, سه‌شنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۱۸)

 
 
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
 
فصل هفتم
اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت
 

فصل هفتم
بخش اول
قسمت چهارم

۱
·     کانت پس از تشخیص و تعیین و تثبیت حسیت و فهم به مثابه دو ریشه شناخت بشری، مسئله وحدت ضرور آندو را  در روند شناخت طرح می کند.

۲
·     کانت در حل این مسئله از قانون اساسی ایدئالیستی به حرکت آغاز می کند و اعلام می دارد که هر شناخت مفهومی (شناخت مبتنی بر فهم)، به شرط صرفنظرناپذیری وابسته است.

۳
·     کانت بر آن است که ما در هر شناخت با عملیات مفهومی متقنی سر و کار پیدا می کنیم که فهم، تشکیل داده است و بدون این عملیات ما اصلا نمی توانیم به تشخیض اشیای معینی نایل آییم.

۴
·     برای اینکه اگر فهم، فرم های وحدت را به مواد معرفتی حسی نیفزاید، شناخت در مشاهده حسی متنووعی در جا می زند.

۵
·     ما اینجا نه با افزایش زمانی، بلکه با افزایش شیئی و منطقی سر و کار داریم.

۶
·     در همان لحظه که ما به ادراک چیزی نایل می آییم، این فرم های وحدت نیز حی و حاضرند.
·     (در دسترس قرار دارند.)

۷
·     به نظر کانت، امکان شناخت (وقوف) به طور کلی، مبتنی است بر پیش شرط های مفهومی معین که منشاء شان در خودپویی تفکر است و فرم های خاص خودکوشی فهم اند.

۸
·     کانت این پیش شرط های مفهومی را مفاهیم محض فهم می نامد.
·     مفاهیم و یا مقولات اپریوری (ماورای تجربی) می نامد.

۹
·     مقولات، فرم های وحدت اند که فهم به متنوعات نگرش حسی می افزاید تا از آنها به شناخت دست یابد.

۱۰
·     کانت تعداد این مقولات را ۱۲ عدد می داند و تحت عناوین عالیه زیر جمعبندی می کند:

الف
·     کمیت
ب
·     کیفیت
پ
·     مناسبت
ت
·     وجهیت (مودالیته)

۱۱
·     زیرمقولات کمیت را وحدت، کثرت و همگیت تشکیل می دهند.

۱۲
·     زیرمقولات کیفیت را واقعیت، نفی و تحدید (محدودیت) تشکیل می دهند.

۱۳
·     زیرمقولات مناسبت را جوهر و تصادف، علت و معلول و تأثیر متقابل تشکیل می دهند.

      ۱۴
    زیرمقولات وجهیت (مودالیته) را امکان، هستی و ضرورت (جبر) تشکیل می دهند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر