۱۳۹۸ دی ۲, دوشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۲۰۸)

جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 

برابر این عبارت «تفکر مفهومی» را در یکی (یا بیشتر) از زبان های اروپایی ذکر کنید
علی

۱
begriffliches Denken

۲
بخش اعظم میراث کانت
مختص تفکر مفهومی است.
مراجعه کنید به خرد ـ انسان ـ تاریخ

۳
مردم آلمان
با
مفاهیم
می اندیشند و مبادله فکری می کنند.

۴
به همین دلیل
حرف همدیگر
را
بدون نیاز به تفسیر و فانتزی
می فهمند.

۵
مفاهیم شان
استاندارد هستند.

۶
کسب و کار سعدی هم همینه.

۷
آموزش تفکر مفهومی است.
خروج از توحش و ورود به تمدن

۸
در کشور ما
خر تو خر مفهومی حاکم است.

۹
فرمی از خرد ستیزی رواج دارد.

۱۰
همه چیز مه آلود و مبهم ادا می شود

۱۱
شنونده و خواننده چاره ی جز خیال بافی و استخراج معنی سخن حریف به مدد تخیل ندارد.
شعر هم در این میان
شده گوژ بالای گوژ
شعرا و فقها مجاز به تخریب تفکرو تمدن و فرهنگ جامعه گشته اند.

۱۲
به این وضع اسفناک باید خاتمه داده شود:
واژه باید خود باد
واژه باید خود باران
باشد.
 
ممنون.

۱
آثار هنری
عمدی و آگاهانه و حساب شده ساخته نمی شوند.

۲
هر هنرمند
بسته به خاستگاه طبقاتی اش
شعر طبقاتی خود را می سراید
و
به طبقه خود
خواه و ناخواه
خدمت می کند.

۳
بحث در
مقاله «هنر چیست»؟
بر سر این است.

۴
شاعر با واعظ فرق دارد.

۵
شعری که به مصلحتی و مناسبتی سروده شود
شعر نیست

۶
شعار است
زباله است
وعظ است
اندرز است

۷
حرف بر سر این است.
 
ویرایش:
فردوسی و یلدا

چنین بود تا بود
گردان سپهر

گهی پر ز درد و گهی پر ز مهر

تو گر با هشی (با هوشی) مشمر او (سپهر گردنده) را به دوست
کجا دست یابد بدردت پوست (پوست از تن بدرد، بکند)

شب اورمزد آمد و ماه دی
ز گفتن بیاسای و بر دار می

کنون کار دیهیم (تاج) بهرام
ساز
که در پادشاهی نماند دراز
 
ویرایش:
حکیم ابوالقاسم لاهوتی

وطن
ویرانه
از
یار
است
یا
اغیار
یا
هر دو؟

مصیبت
از
مسلمان ها
ست
یا
کفار
یا
هر دو؟

وطن
را
کار (خیل) این مسند نشینان
داد بر دشمن
و
یا
این مردم بی دانش بازار
یا
هر دو؟
 
افیون شعر به مثابه مکملی بر افیون مذهب در دیار عه هورا و عا شورا

قیصر امین پور

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی ، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم

اگر دل دلیل است ، آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم

گواهی بخواهید ، اینک گواه:
همین زخم هایی که نشمرده ايم

پایان

معنی تحت اللفظی:

الف
علیرغم زردی و پژمردگی
دلباخته پاییز نیستیم.

۱
زنده باد

۲
ولی پاییز برای دل ما تره حتی خرد نمی کند.

۳
پاییر حساب ما را درجا رسیده و می رسد
و
از
ما
مرده های متحرک باقی می گذارد.

۴
 
فرزانگان مان
را
در نهایت معصومیت و مظلومیت
آش و لاش و لاشه می کند
به توبه وامی دارد
به
رسانه ها و مدفوعات خود می کشد
رسوا می سازد
بعد
شقه شقه میکند و جلوی ددان خاوران می اندازد.

۵
 
پاییز
بچه های مان 
را
در
روز روشن
از پشت بام ها
از
پشت درخت ها
از
هلی کوپترها
از
تانک ها
بی رحمانه درو می کند 
و
 بی شرمانه
 از
 پیروزی در جنگ جهانی سوم و کربلای دوم
رجز می خواند.

۶
 
زنان و دختران مان 
را
دد واره آزار می دهد و می کشد
و
اندام کبود زجر دیده شان
 را 
به 
بازماندگان می فروشد و خرمن دلار درو می کند.
 
ب
چو گلدان خالی ، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم

۱
منظور از خاطرات ترک خورده چیست؟

۲
خاطرات اصولا و اساسا چیستند؟

۳
خاطرات
تجارب تلخ و شیرین زندگی اند.
یعنی
مخرب و منفی و دلخوشکن و مثبت همزمان اند.

پ
اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم

۱
باشد.

۲
این که قوت قلبی برای ما نمی شود.

ت
اگر دل دلیل است ، آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم

معنی تحت اللفظی:
ما دلایل عاطفی عرضه کرده ایم
و
نه
دلایل عقلی
ما
از تل آتش گذشته ایم و پاکی و پارسایی خود را اثبات کرده ایم.

۱
ای کاش دلیل عقلی می اوردیم

۲
چون دلایل عاطفی
اصلا
دلیل نمی شوند.

۳
اثبات پاکی خود با گذر از تل آتش
فقط در افسانه ها
اعتبار دارد
و
نه
در
واقعیت بی پروا و بی اعتنا به این و ان

ث
گواهی بخواهید ، اینک گواه:
همین زخم هایی که نشمرده ايم

۱
آره.
ای کاش چنین نبودیم.

۲
ای کاش به عوض فخرفروشی به تحمل ستم
ستم ستیز بودیم
و
به عوض زخم برداشتن از اجامر
زخم می زدیم
و
هراس در دل بی رحمان جهان می افکندیم
 
شمس تبریزی
 
آنی که وجود و عدمت اوست همه
سرمایهٔ شادی و غمت اوست همه

تو دیده نداری که باو درنگری
ورنی که ز سر تا قدمت اوست همه

معنی تحت اللفظی:
او
بود و نبود تو ست
سرمایه شادی و اندوه تو ست
تو
چشم لازم برای نگرش در او را نداری
اگر می داشتی
می دانستی که سر تا پای تو
او ست.

۱
در این دو بیت شمس
فلسفه عرفان به طور کلی
تبیین می یابد:
اصل وحدت وجود

۲
عرفان به لحاظ فلسفی
مبتنی بر فلسفه موسوم به همه خدایی (همه چیزخدایی) است:
در قاموس فلسفه همه خدایی
فرقی بین خدا و خلق و خر و خرما و خورجین و خردل و خربزه ... وجود ندارد.

۳
همه چیز مادی و فکری و روحی
قابل تبدیل به یکدیگرند

۴
خلق می تواند خدا شود
حلاج
به همین دلیل
انا الحق می گوید و بر دار می شود.

۳
خدا هم می تواند خر شود و یا خرما شود.

۴
خدا حتی می تواند
هیچ شود و پوچ شود.

۵
عرفان
مکتب خریت و خر پروری و خردستیزی است.

۶
در
خانقاه ها
حتی
ادرار و مدفوع مرشد خود را می نوشند و می خورند.

۷
خدای کذایی
را
البسه عروس می پوشانند و وارد مجلس می کنند
و
زن و بچه مردم را به تخت می کنشد و کیف خر می کنند.
ضمنا
دار و ندارشان را تصاحب می کنند.

۸
عقل که نباشد
همه چیز مجاز و ممکن می گردد.
 
زمستان
پل الوار

سپیده که سر بزند
در این بیشه زارِ خزان زده
شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم

پس
به نامِ زندگی
هرگز نگو هرگز

۱
این سخن پل الوار به چه معنی است؟

۲
حکم معروف «هرگز مگو: «هرگز»»
به
چه معنی است؟

۳
محتوای این حکم (اندیشه، جمله)
محتوای همان ضرب المثل معروف است:
در ناامیدی بسی امید هست.

۴
محتوای این حکم (اندیشه، جمله)
محتوای همان حکایت معروف مبتنی بر استنتاج زیر است:
کسی هم هست که میخ را به مسمار تبدیل می کند.

۵
این به اصطلاح امید
اصلا
امید نیست.

۶
انتظار واهی و موهوم است که پالان امید بر دوش می کشد.

۷
عوامفریبانه است و نه روشنگرانه

۸
امید
باید قانونمند باشد و نه واهی

۹
اینکه در سپیده دمی گلی خواهد رویید
دلیلی بر پرهیز از گفتن هرگز نمی شود.

۱۰
دلیل بهتری، قوی تری باید یافت.

۱۱
آن دلیل قوی چی می تواند باشد؟
 
اندکی اندر باب میراث فکری سعدی

۱
مهم ترین مشخصه میراث فکری ماندگارسعدی گنجینه مفهومی آن است.

۲
مکتب سعدی
به همین دلیل بهترین مکتب برای آشنایی با مفاهیم و تمرین تفکر مفهومی است

۳
سعدی
فقیه و فیلسوفی مفهومی اندیش است.

۴
حافظ حتی گرد و غباری از سعدی نیست.

۵
حافظ مفهومفقیر است.

۶
سعدی را می توان نماینده تفکر دیالک تیکی ماقبل مارکسیستی محسوب داشت
 
پارسی بر همعندیشی های عیرانیون عنقلابی

یزدان پناه
جناب اميد
در درجه اول خواهش مي كنم
يك بار ديگر كتاب " دو تاكتيك سوسيال دمكراسي " معلم كبير
را مطالعه كنيد
تا وظايف يك سازمان مترقي در مرحله انقلاب ملي و دمكراتيك از نظر لنين عزيز را بياد آوريم .

حالا مشي " اتحاد و انتقاد " را بيشتر درك خواهيم كرد و متوجه خواهيم شد كه چگونه بايد با ساير نيروهاي سياسي واقعا موجود در يك جنبش اجتماعي برخورد كرد
سر مقاله اي را انتخاب كرده ام كه در رابطه با اصلاح طلبي هست كه مطالعه كنيد و همه چيز را مطلق ندانيد ....
فقط درخواست مي كنم به دقت مطالعه فرمائيد

۱
زنده باد یزدان و یزدان پناه

۲
یعنی
خود یزدان و یزدان پناه
دو تاکتیک لنین خیلی خیلی کبیر را با دقت مطالعه کرده اند؟

۳
ما که می توانیم به قبر قمر بنی هاشم قسم بخوریم
که
فقط اسمش را شنیده اند.

۴
اولا
لنین خیلی خیلی کبیر
اصلا و عینا
بر طبق این کتاب عمل نکرده است.

۵
ثانیا این کتاب لنین کبیر مملو از ایرادات تئوریکی است.
ما می تونیم تحلیلش کنیم و ایراداتش را
نشان دهیم و اثبات کنیم.

۶
ثالثا
عوضی گرفتن آثار لنین با لنینیسم
اگر نشانه خریت کسی نباشد
نشانه خر رنگ کنی و خر پروری او ست.

۷
توده ای باید مفهومی اندیش و نتیجتا خوداندیش باشد و نه طوطی وش

۸
ضمنا
ما مقاله عرضه شده توسط یزدان و یزدان پناه را تحلیل می کنیم
بفرمایند و متاتحلیلی بر تحلیل ما عرضه کنند.

۹
ضمنا
مگر در طویله جماران
انقلاب ملی و دموکراتیک اتفاق افتاده است
گه کتاب لنین مورد استفاده قرار گیرد؟

۱۰
در ایارن انقلاب بورژوایی سپید
شکست خورده و اشرافیت فئودال - فوندامنتالیستی با حمایت بورژوازی سنتی
روی کار آمده است.

۱۱
طویله جماران
به لحاظ فرماسیونی
قابل مقایسه با روسیه گربه چف و یلسین و پوتین در پله ای پایین تر است.

۱۲
در هر دو طویله
انقلاب شکست خورده است
و
ارتجاع مجددا روی کار امده است

۱۳
رستاوراسیون صورت گرفته است.

۱۴
طویله جماران
طویله ای فاشیستی ـ فوندامنتالیستی است

پارسی بر همعندیشی های عیرانی جماعت

الف
جعفر ناصر
برای توجیه حرکت زشت خود از شب تا صبح‌ فکر میکنی و اخر امر مزخرفاتی از این دست صادر میکنی!
خوب لااقل برای اسم قلابی خودت هم یک ایده ناب صادر کن!

۱
جاوید جعفر
نصر من الله و فتح القریب

۲
خوب
اسم نوید
مستعار است.

۳
پدران و مادران و خواهران و برادرانش
خر بودند و با کارت باز بازی کردند و باختند.

۴
اگر نوید از خریت اسلافش پند نگیرد
خر است
و یا پند بگیرد؟

۵
حالا
تو که با عکس و اسم و رسم
عرعر می کنی
شق القمر م کنی؟
هنر می کنی؟

ب
سلام
اونهايي كه پشت اين چهره هاي ملي و ميهني قايم شدند ، قايم شدند!
نياز به راهكار هاي شما ندارند .
دهان باز كنند همه مي فهمند كه ضد خلقي و ضد توده اي هستند
مردم را مثل خودت خر فرض نكن !

علیک السلام و البرکات
 
۱
جنگ باندها ست و یا جنگ اندیشه ها؟

۲
معیار عینی و علمی برای توده ای بودن چیست؟

۳
در عندرون طبقه حاکمه در طویله جماران
جنگ «که» بر «که»
شعله ور است
و
یا
خر تو خر و خون ریزی و بخور بخور و بریز و بپاش سه بر سه؟
 
عیش جهان به شعر میسر نمی شود
در عصر پول، واژه، تعارف چه می کنی؟
منیب.

۱
هی
شاعر بی خبر از اهمیت و عظمت مفاهیم
تو کجایی تا شویم ما چاکرت
چارقت دوزیم
کنیم شانه
خرت؟

۲
نخست
کلمه
بود
و
کلمه
خدا
بود
و
خدا
کلمه بود.
انجیل

۳
انسان
 که
 شاعر بی شعور
فقط
با
نان
زنده نیست.

۴
انسان
علاوه بر نان
و
برای تحصیل نان
به 
جان
نیاز دارد.

۵
مفاهیم و احکام
از
تبار جان
اند.

۶
جان
ترجمه واژه آلمانی Geist است.

۷
جان از مفاهیم مهم هگل حکیم بزرگ آلمان است.

۸
جان
ضمنا و قبلا
از مفاهیم مهم حکیم سرخ طوس بوده است:

به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد

خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای

خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر

ز نام و نشان و گمان برتر است
نگارندهٔ بر شده پیکر است

به
بینندگان
آفریننده
را
نبینی

مرنجان دو بیننده را

نیابد بدو نیز اندیشه راه
که او برتر از نام و از جایگاه

سخن هر چه زین گوهران بگذرد
نیابد بدو راه جان و خرد

خرد گر سخن برگزیند همی
همان را گزیند که بیند همی

ستودن نداند کس او را چو هست
میان بندگی را ببایدت بست

خرد را و جان را همی سنجد اوی
در اندیشهٔ سخته کی گنجد اوی

بدین آلت رأی و جان و زبان
ستود آفریننده را کی توان

به هستی اش باید که خستو شوی
ز گفتار بی‌کار یکسو شوی

پرستنده باشی و جوینده راه
به ژرفی به فرمانش کردن نگاه

توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

از این پرده برتر سخن‌گاه نیست
ز هستی مر اندیشه را راه نیست
 
بختیار خبردار بی خبر

آقازاده‌ها که هیچ ، حتی نوچه های چند درجه پایینتر ، محال است در مدرسه ای درس بخوانند که شهریه آن کمتر از 30 میلیون باشد
پول نفت رامیخورند و بین ایران ، اروپا و آمریکا ، ییلاق و قشلاق میکنند
روز گذشته کودکی ۱۴ ساله کولبر در ارتفاعات یخ بست !
جان باخت !
چه فرقی بین این نکبتها و این کودک بود ؟
دقیقا چه فرقی ؟
 
۱
یعنی تو نمی دانی؟

۲
اگر نمی دانی
چرا د. روشنگری نمی خوانی؟

۳
طویله جماران
طویله ای طبقاتی است

۴
در هر طویله طبقاتی
جامعه
دست به گریبان تضادهای ویرانگر طبقاتی است
که
در ذره ذره طویله
دم به دم منفجر می شوند
و طویله را به اجزای مختلف تجزیه می کنند:

الف
یکی را می رسد صد ناز و نعمت

ب
یکی را نان جو آلوده بر خون

۵
بود و نبود نفت و گاز
تعیین کننده نیست.

۶
تعیین کننده
ربایش بی بند نان از سفره زحمتکشان
و
گستردن سفره رنگین برای طبقه حاکمه خوشگذران است

۷
فقط شیخ زاده ها نیستند که به عیش و عشرت و سیر و سفر مشغولند

۸
شاهزاده ها هم چنین کنند.

۹
صداقت انقلابی
یعنی حقیقت پرستی
و
حقیقت در کل است و نه در این جزء و آن جزء.

۱۰
به روایاتی محمدرضاشاه و همشیرگانش
دهها میلیارد دلار از ثروت ملی را به بانک های فرنگ منتقل کرده اند.

۱۱
مقایسه کوچک:


الف
اریش هونکر
وقتی دولت توده سرنگون شد
پاکت کوچکی به همراه داشت
که حاوی مشتی قرص بود
همین و بس.
پیر پرولتاریا بیمار بود.

ب
فرح پهلوی
به قول خودش
به هنگام ترک طویله
۳۰ میلیون دلار فقط در کیف زنانه اش داشت
 
ویرایش:
آهوان را به بیشه شیران بردیم و رها کردیم
رها مهر

۱
چنین چیزی اصلا رئالیستی نیست.
چه رسد به اینکه راسیونالیستی باشد.

۲
جانوران
اگر محیط زیست طبیعی شان توسط ما مختل نشده باشد،
با هم اند و بر همند.

۳
طبیعت
رستوران بزرگی است که نبات و جانور از همدیگر تغذیه می کنند.

۴
می توان از دیالک تیک نبات و جانور و دیالک تیک نباتات و دیالک تیک جانوران سخن گفت.

۵
ما با همبایی و همستیزی اضداد (دیالک تیک) در ذره ذره هستی
سر و کار داریم.

۶
جامعه هم به همین سان
میدان همزیستی و همستیزی مدام اعضای طبقات اجتماعی متضاد است.

۷
موتور توسعه و تکامل در هستی هم
همین خصلت دیالک تیکی ذره ذره ان است.

۸
مولوی هم می داند. اما
معلوم نیست که چگونه.

۹
این جهان جنگ است
کل
چون بنگری

ذره با ذره
چو دین با کافری

آن یکی ذره همی پرد به چپ
وآن دگر سوی یمین اندر طلب

ذره‌ای بالا و آن دیگر نگون
جنگ فعلی شان ببین اندر رکون

جنگ فعلی هست از جنگ نهان
زین تخالف آن تخالف را بدان

ذره‌ای کان محو شد در آفتاب
جنگ او بیرون شد از وصف و حساب

چون ز ذره محو شد نفس و نفس
جنگش اکنون جنگ خورشید است
بس
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر