۱۳۹۸ آذر ۲۸, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۰۵)



شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
 اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)

حکایت پنجم
ادامه


۱      
در سماع آی و ز سر خرقه بینداز و برقص
ور نه در گوشه رو و دلق ریا بر سر گیر

معنی تحت اللفظی:
یا
خرقه از خود دور کن، به سماع برخیز و به رقص آغاز کن
و
یا
برو گوشه گیری کن و البسه مندرس سرشته به ریا در برکن.

حافظ
در
این بیت غزل،
ظاهرا
اصحاب طریقت و تصوف و عرفان
را
به
دو دسته
طبقه بندی می کند:

دسته مثبت و مقبول
که
به
رقص و پایکوبی
می پردازند
و
دسته منفی و منفور
که
عزلت گزینی
پیشه می کنند.

در این بیت غزل
نیز
سمبل های اهل طریقت و تصوف و عرفان
موضوعیت کسب می کنند
و
مورد ارزیابی قرار می گیرند:
خرقه و دلق و سماع و عزلت.

۲
گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس، مسلمان نشود.

معنی تحت اللفظی:

اگرچه فهم این سخن برای واعظ شهر آسان نیست،
ولی
پیش شرط مسلمانی
پرهیز از ریا و مکر و فریب است.

حافظ
در
این بیت غزل،
جای عارف و عابد و صوفی
را
با
واعظ
عوض می کند.
واعظ ریاکار

ضمنا
از
ریا
برای تمیز مسلمان از کافر
معیار
می سازد:
  
در
قاموس خواجه
مسلمان
کسی است
که
بی ریا
ست.

بدین طریق همه معاییر الهی و نبوی
بی اعتبار می گردند.

بدین طریق
لا اله الا الله گفتن و درجا مسلمان شدن
نماز خواندن و روزه گرفتن و خمس و زکات دادن و حج رفتن و شرکت در جهاد و غیره
سلب اعتبار می شوند
و
با
معیاری اخلاقی
جایگزین می گردند.

اگر
حافظ
اکنون
زنده می بود،
جنون می گرفت:

واعظ شهر
در
روز روشن
جلوی چشم ۸۴ میلیون نفر
دروغ های شاخدار
می گوید:


امروز می گوید:
سید علی 
هر دو هفته
 در 
آسمان هفتم
 با
 امام زمان و خضر و الیاس 
جلسه می گذارد و رهنمود می گیرد


و
فردا
می گوید:
خدا
رفته تو سید علی
و
از
زبان سید علی
فرمان قتل عام
می دهد.

سید علی هم از شنیدن این لاطائلات ککش حتی نمی گزد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر