۱۳۹۸ شهریور ۲۴, یکشنبه

دایی‌ جان ناپلئون از دیدی دیگر (۳)


تأملی
از
میم حجری
 
۱
مفهوم جان 
در
رمان دایی‌ جان ناپلئون
 
اگر در اسامی کاراکترهای رمان دایی‌ جان ناپلئون
دقت شود،
واژه جان
عرض اندام می کند.
 
مرحوم آقاجان
دائی جان
آقاجان
شاجان
عزیزجان
عموجان
 
جان
یکی 
 از 
عناصر اخلاقی ـ رفتاری فرمال، فرمالیته، توخالی و بی محتوای فئودالی
است:
همه اعضای خانواده های بزرگ فئودالی
تشنه به خون یکدیگرند،
علیرغم آن
ریاکارانه و متظاهرانه
همدیگر
را
به
مقام جان خود
ارتقا می دهند.
 
سرگرد 
را
سرهنگ
می نامند.
 
خر
را
خردمند
 
بزدل
را
 پهلوان.
 
زشت
را
زیبا
 
 
تزویر و تظاهر و تقیه و ریا
که
حافظ
به
زاهد 
نسبت می دهد
و
به
چالش
می کشد،
 از
عناصر اتیکی (اخلاقی) فئودالی
است.
 
۲
 
دومین کاراکتر
در
رمان دایی‌ جان ناپلئون
برادر دائی جان
جناب سرهنگ
است.
 
پسر بزرگ سرهنگ
پوری جان
لیسانس گرفته است.
 
لیسانی
که
عاجز از تمیز «هر» از «بر»
است.
 
کودن 
به 
تمام معنی
 است.
 
دختر دایی‌ جان ناپلئون
را
به
عقد پوری جان
در می آورند
که
لیلی
نام دارد.

عقد دختر عمو با پسر عمو در آسمان بسته می شود.

بدین طریق
روانی بودن
نسل بعدی طبقه و هیئت حاکمه
پیش برنامه ریزی می شود.
 
یکی
از 
بدبختی های اشرافیت فئودال و روحانی  
ازدواج درون ـ فامیلی
است.

به
همین دلیل
اکثر کودکان آنها
عقب مانده و بیمار و روانی
اند.

پوری جان
علیرغم کودنی
پستی
در
اداره مالیه
می گیرد.

همه
اعضای ریز و درشت خانواده دایی‌ جان ناپلئون
جزو روشنفکریت و بوروکراسی جامعه
اند.
 
یا
جزو مقامات ارتشی
اند
یا
جزو وکلا و وزرا و قضات و اطبا و علما و غیره.

در

رمان دایی‌ جان ناپلئون
با
اعضای طبقه حاکمه و هیئت حاکمه جامعه
آشنا می شویم.
 
 ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر